دست نوشته های یک مانی

دست نوشته هایی از سوی کسی که بر عکس بسیاری ، فکر می کند . دست نوشته هایی شامل : تاریخ ، سیاست ، جامعه و ...

دست نوشته های یک مانی

دست نوشته هایی از سوی کسی که بر عکس بسیاری ، فکر می کند . دست نوشته هایی شامل : تاریخ ، سیاست ، جامعه و ...

تروریست هایی اسلامی ، رادیکالیسم ارتجاع ...

بعلت طولانی شدن این مطلب و با توجه به اینکه دوستانی که از داشتن ای دی اس ال بی بهره هستند بعلت وجود چندین عکس در این مطلب دچار زحمت می شوند و همینجوریش هم وبلاگ بنده سنگین هست و باز شدنش مشقت بار هست ، تصمیم گرفتیم این مطلب رو صفحه جداگانه بهش بدیم و برای خواندن مطلب به ادامه مطلب مراجعه کنید .

امروز مورخ 20 دی ماه که دارم این مطلب را می نویسم تنها 7 روز تا سالروز اعدام نواب صفوی و بسیاری از همفکرانش باقی مانده ...

حتما نام اتوبان نواب صفوی را در تهران که جنوب و مرکز تهران را به یکدیگر متصل می کند و به اتوبان چمران منتهی می شود را شنیده اید ..

و یا نام اتوبان فدائیان اسلام که در جنوب تهران قرار دارد ...

یا نام خیابان برادران امامی و خلیل طهماسبی و بخارائی و ... که همگی در مناطق جنوب تهران هستند ...

بد ندیدم در این باره بنویسم ...


==========================================


نواب که بود ؟



نام اصلی وی سید مجتبی میرلوحی بوده و اینکه چرا نام نواب رو برای خودش انتخاب کرده خیلی مشخص نیست و بنظر می آید بنا به روایتی این نام را از نام فامیلی مادر خود برگرفته باشد و آنطور که بنظر می آید در سال 1303 متولد شده و در همان محله خانی آباد ( همان محله ای که تختی نیز در آنجا بوده ) بزرگ می شود و بعد از رفتن به مدرسه ی آلمانی های ایران به خوزستان رفته و از آنجا به نجف می رود و وارد تحصیلات حوزوی می شه و در همانجا به شدت تحت تاثیر آیت الله امینی نویسنده ی کتاب الغدیر قرار می گیرد و جالبتر آنجاست که بدانیم وی حکم کشتن کسروی را از همو اخذ می کند ...

نواب سرانجام بعد از انجام ترورهایی وسیع در راس مملکت و قتل رفرمیستهایی مانند کسروی در 27 دی1334 اعدام شد ... 

وی فدائیان اسلام را در 1324( چهار سال بعد از تبعید رضا شاه از ایران ) ایجاد و وجود آنرا با بیانیه ای اعلام کرد .


تفکرات این گروه



این افراد که با منشی رادیکال به زعم خودشان در حال پاکسازی مملکت از اجانب و لامذهبان بوده اند همواره این مطلب را در اذهان ایجاد کرده اند که اصولا ترور برای مخالفان عقیده ی ما چیز بسیار خوبی است چراکه نواب در بیانیه ی اعلام موجودیت گروهش اعلام کرده بود با سه راه قصاص و انتقام و شهادت به اهداف خویش می رسد !

شاید معلول این منش بسیار خشونت آمیز را بتوان سرکوبهای عقاید مذهبی در دوره ی رضا شاه دانست که بلافاصله با تبعید وی این نهال که همه اعضای آن بزور بالای 25 سال سن را داشتند شکل گرفته و به یکباره رسالت عظیمی را بر دوش خود دیدند چنانکه جلوتر اشاره خواهم کرد که این تروریست ها حتی آیت الله بروجردی را در حد آدمیزاد نمی دانستند !!


اولین ترور ، سید احمد کسروی


پیشتر اشاره کردم که نواب در نجف در حال تحصیل بود ...

در همان زمان بود که سید اجمد کسروی با نوشته کتاب شیعی گری ( سرچ بکنید در اینترنت برای دانلود پیداش می کنید ) موج بسیار عظیمی را علیه تشیع ایجاد کرد و با انتقادات بسیار سنگینی که به این مذهب داشت ، این فرقه ی اسلامی را عقب مانده و موجب فساد معرفی کرد و حتی بنای اصلی آنرا زیر سوال برد ...

این کتاب گویا به نجف هم رسیده بوده و در آنجا علامه امینی با صدور حکم ارتداد برای کسروی ، نواب را تهییج به سفر به ایران کرده و با ترغیب وی برای برداشتن این لکه !! وی را راهی ایران کردند

و گویا وی بعد از حضور در ایران به دیدار کسروی هم رفته بوده و گویا در بحثی هم که با وی داشته نتوانسته بوده کسروی را متقاعد کند .


علی ای حال یکبار در اردیبهشت سال 24 وی و همراهانش کسروی را ترور کردند که نا موفق ماند ولیکن دقیقا ده روز بعد از اعلام موجودیت فدائیان اسلام یعنی در 20 اسفند سال 1324 گروهک فدائیان اسلام با حمله به دادگستری تهران ( گویا کسروی را دادگاه در آن روز فراخوانده بوده ) و حمله با تبر و چاقو به کسروی و منشی وی ( حدادپور ) ، هردو را به شکل فجیعی به قتل رساندند و برای نخستین بار در ساختمان دادگستری کشور فریاد الله اکبر شنیده شد !!


عملیات ترور ( بقول هواداران ایشان ، اعدام انقلابی ) با موفقیت انجام شد ...

مرگ کسروی موجبات حیرت روشنفکران و مایه ی تاثر بسیاری در جامعه ی متفکر آن روز بود ! برای دیدن جسد کسروی و منشی وی بر روی این لینک کلیک کنید .


هرچند مشخص نیست چگونه است ، گروهکی که حتی یک کتاب نتوانسته بنویسد و یا یک مقاله با نام خود ندارد و یا حتی یک اندرز و نصیحت انسانی و ... ندارد ، بخود اجازه می دهد اینگونه به جرم تنها اظهار نظر به راحتی فرمان قتل صادر کند ؟!؟

 

پی نوشت 1 : گروهک فدائیان اسلام و برادران امامی که قاتلان وی بودند در دادگاه نظامی به جرم قتل فجیع کسروی ، از کلیه اتهامات تبرئه شدند !! شاید همین مسئله بود که ایشان را برای ترورهای بعدی مصمم تر ساخت ! گویا شاه تصور می کرده می تواند با عدم محاکمه آنان قدرتی را در مقابل حزب توده ایجاد کند !


پی نوشت 2 : بقول دوستی ، حرف حق نیازی به بلند گفتن ندارد ؛ اگر ایشان مطق و استدلالی داشتند مطمئنا نیازی به کشتن متفکری مثل کسروی آن هم به این شکل فجیع نداشتند ! چراکه کسروی اهل قلم بود نه اسلحه !


پی نوشت 3 : با وجود گذشت 64 سال از ترور وحشیانه کسروی هنوز هم عده ای نادان هستند که تصور می کنند در مراسم کتاب سوزی کسروی که هر سال در دی ماه برگذار می شد ، قرآن هم آتش زده می شده ! در حالیکه کسروی خود همیشه اعلام می کرده برای قرآن احترام زیادی قائل بوده  و در 20 سالگی آنرا حفظ بوده ... از دیگر یاوه هایی که به وی منتسب می کنند آن است که وی ادعای پیامبری داشته که بعلت مضحک بودن این ادعا از توضیح آن خودداری می کنیم


ترور دوم ، عبدالحسین هژیر



چهار سال بعد از ترور کسروی در سال 1328 ، 13 ابان اینبار نوبت ترور هژیر بود .

وی وزیر دربار محمد رضا پهلوی بود و بجرم آنکه آیت الله کاشانی و نواب صفوی احساس کرده بودند با وزارت وی ، دست اجانب بر ایران باز خواهد شد در روز عاشورا در مسجد سپهسالار ( ایت الله مطهری فعلی در خیابان بهارستان تهران ) در حالیکه چراغ ها خاموش بود و مردم در حال عزاداری بودند ، امامی ( همان قاتل کسروی ) با شلیک گلوله به هژیر وی را مصدوم کرد و گلوله دومش در تاپانچه گیر کرد و وی با قساوت تمام با دسته ی تپانچه چندین بار بر سر هژیر کوبید و موجبات مرگ وی را فراهم ساخت !!


ترور سوم ، سرلشکر رزم آرا



رزم آرا به عنوان بزرگترین مخالف ملی شدن نفت در 16 اسفند 1329 توسط خلیل طهماسبی به قتل رسید . گویا در این قتل از آیت الله کاشانی تا جبهه ملی و حتی شاه ، همه و همه موافق این عمل بوده و در این میان فدائیان با کشتن وی خیال همه را راحت می کنند .

از آن جهت شاه نیز از کشته شدن وی چندان بدش نمی آمد که رزم آرا بعلت قدرت فراوان احتمال کودتا را بالقوه با خود حمل می کرد .

مخالفت عظیم وی با نفت هم دلیل مخالفت ملی گراها با وی بود و توهین های بی سابقه وی به کاشانی دلیل مخالفت وی با رزم ارا بود !

رزم آرا در نطقی که در مجلس در باب ملی شد نفت کرده بود ، گفت : ما 50 سال است که حتی نمی توانیم آفتابه بسازیم و حالا شما می خواهید نفت را ملی کنید ؟ من این مجلس را بر سر کاشانی خراب می کنم !

وی در مسجد سلطانی و در ختم آیت الله فیض بر اثر تیری که از سوی طهماسبی به قلبش شلیک شد کشته شد !


پی نوشت 1: بعد از به قدرت رسیدن ملی گراها در مجلس در مجلس شانزدهم ، این مجلس حکم به آزادی طهماسبی به علت خائن بودن رزم آرا داد . 


پی نوشت 2 : آیت الله کاشانی بعد از آزادی طهماسبی از زندان به وی لقب شمشیر بران اسلام را داد !!


ترور چهارم ، مرحوم حسین فاطمی 



حسین فاطمی ، وزیر امور خارجه مرحوم مصدق بود .

وی از بزرگ مردان تاریخ معاصر است .

جداً هرچه تلاش می کنم عظمت این مرد را نشان دهم چیزی به ذهنم نمی رسد و تنها اشاره ای به این می کنم که جهان پهلوان تختی هر بار که در روزهای جمعه بر سر مزار این شهید بزرگ می رفته تا ساعت ها گریه می کرده ...

وی تنها ملی گرایی بود که بعد از کودتای ننگین 28 مرداد دستگیر و اعدام شد . 

وی تنها به جرم آنکه طهماسبی و نواب در زندان بودند و اعضای گروهک تروریستی فدائیان اسلام تصور می کردند وی باعث ایجاد سازش بین شاه و مصدق است ترور کردند !

عامل ترور وی پسر نوجوان 15 ساله ای به اسم عبد خدایی بود که همین الان هم زنده هست !

وی در سالروز مرگ محمد مسعود با شلیک گلوله به سمت دکتر فاطمی در قبرستان که در حال سخنرانی بود قصد کشتن وی را کرد که این ترور نا فرجام ماند .

دکتر فاطمی به بیمارستان انتقال یافت و عبدخدایی به 20 ماه زندان محکوم شد .


پی نوشت 1 : دکتر فاطمی به گواه ابراهیم یزدی و دکتر مصدق اولین فردی است که بحث ملی شدن نفت را مطرح کرده است .


پی نوشت 2 : دلیل استفاده از عبد خدایی 15 ساله در ترور فاطمی آن بود که در صورت کشته شدن فاطمی بعلت صغر سن عبد خدایی وی اعدام نگردد .


پی نوشت 3 : عبد خدایی در 20 آبان سال گذشته در مصاحبه ای گفت » خوشحالم که فاطمی بدست من کشته نشد تا با عزت بمیرد ، وی در ادامه مدعی شد من چون کودک بودم تنها مجری بودم و کمترین نقشی در نقشه ی این طرح نداشتم !


پی نوشت 4 : عبد خدایی بعدها به 8 سال زندان بعد از کشته شدن نواب محکوم شد !


پی نوشت 5 : سال گذشته بعد از دیدار محمود احمدی نژاد از همسر فاطمی ، روانبخش از شاگردان مصباح یزدی با محکوم کردن این اقدام ، اعلام کرد : شایسته بود دولت اصول‌گرا و مکتبی احمدی‌نژاد از بازماندگان آیه الله کاشانی یا همسر شهید نواب صفوی دعوت به عمل می آورد. معرفی شخصیت‌های خائنی مانند دکتر فاطمی و مصدق به‌عنوان الگو به نسل جوان قطعاً مورد نظر رئیس‌جمهور مکتبی نیست .


ترور پنجم و پایانی ، حسین علاء



حسین علاء از معدود انسان های بدرد بخور دوره ی پهلوی هاست ! وی به همراه مصدق و مدرس و تقی زاده از مخالفین تبدیل سلطنت قاجار به پهلوی بود و در قضیه آذربایجان از مهره های تاثیر گذار در ختم غائله بود و بعد از کشته شدن رزم آرا نخست وزیر شد و با نخست وزیر مصدق به وزارت دربار رسید و بعدها که زاهدی به نخست وزیری رسید بعد از کودتا ، پس از مدتی که کنار رفت میدان باز هم به او رسید و در سال 42 بعلت مخالفت با تبعید آیت الله خمینی از وزارت برکنار و سال بعد از آن فوت کرد . 


حسین علاء در سال 1334 و مورخ بیست و پنجم آبان در مسجد ختم فرزند آیت الله کاشانی مورد سوقصد قرار گرفت که از آن جان سالم بدر برد .

نقشه قت وی به قدری دقیق بود که نواب صفوی پیش بینی کرده بود که اگر موفق به این کار نشدند وی را در اهواز ترور کنند . هرچند با دستگیری ضارب وی ، یعنی مظفر علی ذوالقدر کل تشکیلات فدائیان اسلام بر ملا شد و همه اعضای آن دستگیر و یا تحت تعقیب قرار گرفتند .


قدم در گذشته ، مصدق و کاشانی !



در همه ی قتل هایی که بدان ها اشاره شد پای کاشانی دیده می شود ! دادن لقب شمشیر بران اسلام به خلیل طهماسبی بعلت کشتن رزم آرا نیز خود مهر تاییدی بر آن مدعاست .

ولی از همه جالبتر وقتی است که می بینیم مصدق در خاطرات خود مدعی است که فدائیان اسلام نقشه ترور وی را هم داشته اند و حتی می توان با جرات بیشتری گفت که قتل کسروی هم از سوی کاشانی مجوزی برایش صادر شده !


یک مسئله ای که گروه فدائیان اسلام را همیشه با آن درگیر ساخته بود ، خود بزرگ بینی عجیب این گروه بود ! گویی سفری که این گروه به اردن کرده بوده برای آزادی فلسطین ، در آنجا نواب به ملک حسین پادشاه اردن می گوید که من تا بحال پیش هیچ پادشاهی نرفته ام و اگر اینجا آمده ام می خواهم به تو بگویم همه ارتشت را در اسرائیل خالی کنی !


این موضوع را در شب کودتا 28 مرداد هم می توان دید که نواب با نوشتن نامه ای به مصدق وی را به حفظ مبانی شریعت اسلامی دعوت می کند و به وی قول می دهد که در صورت انجام این عمل با گروهکش ، نخست وزیری مصدق را حفظ می کنند !!!!!!

حال آنکه مصدق در جواب کاشانی که نامه ای طویل تر از این برای مصدق نوشته بود تنها نوشته بود : من به پشتوانه ی ملت مستهظرم ، والسلام ! و مشخص نیست این جانیان دیگر چه می گویند این وسط !

بقول عبدالعلی بازرگان : مصدق شاید ادعای دین داری نداشت ولی تسامح و تساهل اسلامی را او انجام می داد !


از دیگر مخالفین فدائیان اسلام آیت الله بروجردی بود که از طرف نواب و فدائیان اسلام به کمتر از سگ نیز تشبیه شده بود ! از توهین های بی سابقه این گروه به مصدق نیز بگذریم بهتر است ...


قدم در حال حاضر ، آیت الله خمینی و احمدی نژاد


دیدگاه جمهوری اسلامی را نمی توان بصورت صریح در این میان دید . از آیت الله خمینی هیچ نقلی بصورت مستقیم در مورد این افراد وجود ندارد و اینکه گفته می شود آیت الله خمینی از آیت الله بروجردی بعلت صحبت نکردن با شاه برای بخشش این جانیان ناراحت شده بوده بنظر حرفی بی اساس می آید ...

چه آنکه وقتی صحبت های آیت الله منتظری را با عماد باقی می دیدم ، جایی منتظری گفت : روزی در کنار آیت الله بروجردی بودم و کاملا معلوم بود که آیتالله بروجردی مخاطبشان من هستم و می خواستند صحبت هایی که می کنند را به گوش آیت اله خمینی برسانم و ... که ایشان گفتند من از بعضی عقلا تعجب می کنم چرا از این افراد ( فدائیان اسلام ) حمایت می کنند ؟!؟

با شنیدن این صحبت بیشتر به این باور می رسم که آیت الله خمینی هم با این کج فهمان مشکل داشته و حداقل آنکه اگر از ابتدا مشکلی نداشته ولی بعدها خط فکری خویش را از این افراد جدا کرده است چراکه حتی یک تجلیل کوچک از ایشان در مورد این افراد وجود ندارد ...

از محمود احمدی نژاد سه سال پیش در سالروز اعدام نواب صفوی نقل است : امروز تمامی دنیا باید بداند راه کشور و ملت ایران همان راه شهید بزرگ نواب صفوی است ... !!!

اتمام سخن 

( عکس فوق چهره کاشانی به همراه شمشیر بران اسلام ، یعنی خلیل طهماسبی قاتل رزم آرا را نشان می دهد ، پیشتر اشاره شد این لقب را خودِ کاشانی به وی اهدا کرده بود )

بعد از اعدام کلیه سران اصلی این گروه ؛ هیات موتلفه با اندک اعضای باقی مانده از این گروهک اعلام موجودیت کرد که هم اکنون در ایران این گروه ( هیات موتلفه اسلامی ) با دبیر کلی حبیب الله عسگر اولادی از حامیان بزرگ دولت نهم می باشند !!


اگر متن ضعیف بود یا غلط های املایی داشت خودتون بخشید چون خودم دیگه حوصله خوندن ندارم ...
==========================================================

برای شیوا نظر آهاری

خاله شیوای عزیز سلام ...

شنیدم در حین سفر به قم برای شرکت در مراسم تشیع جنازه آیت الله منتظری دستگیر شده ای دست به اعتصاب غذاب خشک زده ای ... 
دقیقا روز اولی که به جمعیت دفاع آمدم و نادر تو را با دست به من نشان داد را بخاطر دارم و هرچند کل آشنایی من با شما را در یک ماهه اخیر جمع می زدیم به سختی به نیم ساعت می رسید ولی بلند طبعی شما را همیشه در دل می ستودم ...
اینکه هم عضو جمعیت دفاع از حقوق کودکان کار باشی و هم فعال و سخنگوی حقوق بشر و هم عضو انجمن دفاع از زنان و هم کمپین یک میلیون امضا و هم یک مدتی دبیر کمیته دانشجویی حمایت از حقوق زندانیان سیاسی باشید را حداقل خود من حتی در مغزم نمی توانم جا بدهم !

خاله شیوا ، آرزومند همه آرزوهای بزرگ شما هستیم ...


==========================================================

این سری فکر کنم از حالت جملات هفته دربیاد و بشه جملات ماه !!

  • جنتی : قضات پنجاه و هفتی مامور رسیدگی به پرونده های بازداشت شدگان روز عاشورا شوند ( الحمدالله که خلخالی چند سال پیش فوت کرد )
  • کیهان : مهاجرانی دارد خوردن شیر خر در دوران کودکیش را پس می دهد .
  • رحیم مشائی : احمدی نژاد فردی بسیار باهوش ، استراتژیک و خوش فکر است و من در شورای اطلاع رسانی گفتم که باید در یک برنامه تلویزیونی تبیین کنیم که احمدی نژاد چگونه شخصیتی است !!!!
  • حسین رضا زاده وزنه بردار فوق سنگین سابق تیم ملی ایران  : کسانی که برای من شایعه درست می کنند دشمن نظام هستند !!!
  • شجونی : اگر آقا اراده کنند خرخره این آقایان را می جویم .
  • سخن گوی وزارت خارجه : رفتار پلیس فرانسه در برخورد با مردم نقض فاحش حقوق مدنی است  ( جداً شیشکی داشت )
  • مصباح یزدی : یهودیان حیله گر ترین افراد بشر در سیاست هستند .
  • معاون مطبوعاتی احمدی نژاد ؛ محمد علی رامین : مسلمانان جهان خواهان انتشار روزنامه ای فرا ملی با تیراژ میلیونی از ایران هستند !!!!
  • محمود احمدی نژاد : ایران به قدرت بلامنازع در جهان تبدیل خواهد شد !!!!

==========================================================

راستی ؛ سوم دی سالروز تولد این وبلاگ بود !!


برترین مطلب یک سالهاخیر از نظر شما کدام یک از این سه تا بود ؟!؟


  1. آی آقایان نکند قرار است خدا شوید ؟!؟
  2. زوال یک تفکر دینی ، جنبه هایی از پوپولیست فکری !!
  3. در نقد سالروزی که تاریخ ایران را عوض کرد !

اگر گزینه های دیگری نیز مد نظرتون هستند در کامنت حتما بهش اشاره بکنید ( برام مهمه ) 


==========================================================

تصمیم رو گرفتم ؛ امیدوار پشیمون نشم ...


وقتی تو رو می بینمت ، دیگه نمی لرزه تنم !!


مانی


نظرات 39 + ارسال نظر
الهام دوشنبه 21 دی‌ماه سال 1388 ساعت 03:06 ب.ظ http://eligoli.blogsky.com

جالبه. هرچند به دلیل طولانی بودن هنوز کامل نخوندمش اما مسیر فکری جالبی داری. چند سالته ؟ مثل سیاستمداران با تجربه هستی.

۸ سال !!

توی پروفایل که نوشتم ...

توی نظر سنجی نظر ندادیدا ...

رضا دوشنبه 21 دی‌ماه سال 1388 ساعت 04:11 ب.ظ

آقا از این آیکونا بزار اینجا تا ما برات هزارتا گل بزاریم .

مطلب مورد نظر من هم امام زاده هست .

ممنون بابت شرکتت توی نظر سنجی

[ بدون نام ] سه‌شنبه 22 دی‌ماه سال 1388 ساعت 12:23 ب.ظ http://nadarm

گوهر وقت بدین خیرگی از دست مده اخر این عمر گران مایه بهایی دارد

someone سه‌شنبه 22 دی‌ماه سال 1388 ساعت 09:18 ب.ظ


...
براستی در جامعه ی رو به زوالی افتاده ایم که جز همان قرون وسطی عاقبتی برای آن نخواهیم یافت ، جامعه ای که خرد در آن جای ندارد و اندیشه های خرافی که در قالب دین تحریف شده به مردم خورانده می شود حال چه به عمد و چه به به سهو ولیکن آنچه که مسلم است آنست که پایان این راه نه ترکستان است نه تحجر ؛ پایان این راه بن بست است ، بن بست !!!!


به یزدان که گر ما خرد داشتیم کجا این سرنوشت بد داشتیم

آبجی یا اخوی گرامی ، متن خودم رو به من تحویل می دی ؟ :d

اوتانا چهارشنبه 23 دی‌ماه سال 1388 ساعت 10:03 ق.ظ http://www.uotana.blogfa.com

سلام خوبی؟
تو به یه مسابقه دعوتی

پریسا چهارشنبه 23 دی‌ماه سال 1388 ساعت 12:11 ب.ظ http://khalvatkadeh69.blogfa.com/

سلام.
مطلبامو تو یه وبلاگ دیگم می نویسم،
و وقتی به وبلاگ هایی مثل وبلاگ تو بر می خورم آدرس اینجارو میذارم.
این وبلاگ بیشتر برای استفاده از پیوندهام مخصوصا روزانه هست.
این دو مطلب رو هم چون خیلی دوست داشتم گذاشتم...


عادت دارم وقتی مطلبی رو می خونم غلط های املاییشو برا نویسندش بفرستم.
که اگه خواست اصلاح کنه...

قسمت اولین ترور: خط دوم
سید اجمد کسروی (جای ح، ج تایپ شده)
--------
قسمت اولین ترور: پی نوشت 2، خط اول
مطق (ن جا مونده)
--------
قسمت ترور سوم: پی نوشت 1، خط اول
در مجلس در مجلس شانزدهم (در مجلس رو دوبار نوشتی)
--------
قسمت قدم در گذشته ، مصدق و کاشانی : 6 خط مونده به آخر
مستهظرم (جای ه و ظ تو مستظهرم عوض شده)
--------
قسمت قدم در حال حاضر ، آیت الله خمینی و احمدی نژاد : خط 6
آیتالله (فاصله بینشون نذاشتی)
دقیقا زیر همین خط
آیت اله خمینی (الله)
--------
قسمت قدم در حال حاضر ، آیت الله خمینی و احمدی نژاد : 6 خط مونده به آخر
ولیبعدها (فاصله نذاشتی)
--------
خط پایینش
حتییک (فاصله نذاشتی)

پریسا چهارشنبه 23 دی‌ماه سال 1388 ساعت 01:00 ب.ظ http://khalvatkadeh69.blogfa.com/

در مورد نواب و گروهش...
نمی دونم چقدر می تونی جو اون زمان رو تصور کنی که تا این حد مطمئنی...
بعضی وقتا شرایط اقتضا می کنه که آدم یه کارایی بکنه.
الآن صدای کیا تو مملکت خفه هست؟؟
اون موقع صدای اونا خفه بود.
بعضی ها که علم داشتن و می تونستن جواب بعضی های دیگه رو بدن، نمی دادن! حالا یا به دلیل ترس یا هر دلیل خاص خودشون.
و آدمی مثل نواب که جوون بود، خواست کاری کنه.
خودتم گفتی که برای دیدن کسروی رفت و باهاش صحبتی کرد، اما نتونست متقاعدش کنه.
مسلما آدمی مثل نواب نمی تونست اونو قانع کنه!

اینم نوشتی که کسروی موج بزرگی رو علیه تشیع ایجاد کرد، مسلما اگه راهشو ادامه میداد، چیزی از تشیع نمی موند. نمیگم باید ترورش می کردن، باید جواب درست حسابی میدادن و قانعش می کردن، اما به هر حال کسی که احتمالا حرف هایی برای گفتن داشت، نزد...
تا بلاخره کسایی مثل شریعتی و مطهری اومدن و خیلی حرفها زدن...


مطمئنا هیچ کس از نفس ترور کردن خوشش نمیاد، چون به نظر کار انسانی نیست، اما حتما باید جو اون زمان رو بسنجی.
مثلا وقتی یه آدم خودکامه بیاد رو کار، گوشش هم به حرف هیچ کس بدهکار نباشه، قدرت تحلیل و بیانشم اونقدر بالا باشه که باطل رو رنگ کنه و جای حق بده به خورد مردم. خیلی ها که می دونن دارن حق رو میگن ولی از نعمت بیانش محروم هستن، به فکر کار دیگه (ترور) میفتن تا حق رو نجات بدن...
(لطفا این حرف هام رو دلیل بر دفاع از نواب نذار)
نکته: خیلی وقتا خیلیا یه چیزایی میگن که خودشونم نمی فهمن چی دارن میگن، ولی آدم می تونه چیز باحالی توش پیدا کنه...
فعلا...

شریعتی و مطهری دو روی متناقض هستند ...

پریسا چهارشنبه 23 دی‌ماه سال 1388 ساعت 01:01 ب.ظ http://khalvatkadeh69.blogfa.com/

راستی در مورد نظر سنجی هم فعلا تو امتحانامه، فقط همین قدر فرصت داشتم که این آپ رو بخونم.
ایشاا...4 بهمن.

پریسا چهارشنبه 23 دی‌ماه سال 1388 ساعت 01:03 ب.ظ http://khalvatkadeh69.blogfa.com/

راستی در مورد نظر سنجی هم فعلا تو امتحانامه، فقط همین قدر فرصت داشتم که این آپ رو بخونم.
ایشاا... 4 بهمن.

فرهاد چهارشنبه 23 دی‌ماه سال 1388 ساعت 01:45 ب.ظ http://hagdost.blogsky.com/

با درود فراوان
نکته عجیب این است که معتقدین به ادیان فکر می کنند ازسوی خدا مأموریت دارد و آنهم مأموریتی که درست در خلاف جهات خواسته های مشهود آفرینش مبنی بر نشاط و خرمی در حیات است بدترین چیز این است که خدا در روزگاری سخن گفته باشد و امروز که هر نسخه اش به هزاران نسخه تبدیل شده ساکت مانده باشد و مشغول تماشای خونریزی ها باشد .
ما هیچ اخلاف عقیده ای با هم نداریم لطفا هر بلاگ من اومدین اونجا عصبانیت خودتونو خالی نکنین و اول مطلبو بخونین و بعد کفرتون دربیاد

بجان شما عمرا نفهمیدم اینایی که گفتی چه ربطی به کفری شدن داشت

بابک چهارشنبه 23 دی‌ماه سال 1388 ساعت 03:02 ب.ظ

مانی جان سلام
نظرم را بعد از خواندن حذف کن
تیم سایبری سپاه به من اخطار داده بود
مجبور شدم دیگه در وبلاگ قبلی مطلبی نگذارم
این آدرس جدید من است

http://roydaad.blogspot.com/
موفق باشید

تا چند روز دیگه پاک می کنمش ...

الان جایی هستم که نمی تونم آدرست رو سیو کنم ...

همکلاسی پنج‌شنبه 24 دی‌ماه سال 1388 ساعت 12:35 ق.ظ

به نظرمن ۱-(ای آقایان ...) از همه بهتربود
حالا خداروشکر انتخاب بین بدو بدتر نبود
موفق باشید

چه عجب یه هم نظر یافتیم ... :d

عبداله پنج‌شنبه 24 دی‌ماه سال 1388 ساعت 03:29 ب.ظ http://damdami2.blogsky.com

با سلام
برادرمانی ممنون از مطلب روشنگرانه‌ات و از وقت و انرژی صرف شده برای نوشتن حقایق تاریخ این مملکت.به امید برچیده شدن تفکر بنیادگرایات.

ماندگار باشی رفیق

محمد حسین نجفی جمعه 25 دی‌ماه سال 1388 ساعت 09:23 ب.ظ http://mohamadhn.blogfa.com

حتی اگه موضعی نسبت به نواب نداشتم(که تقریبا از سوم دبیرستان به عنوان یه جلاد ..گاوی که چشمهاش و بسته و منتظره که به جایی شاخ بزنه بهش نگاه می کردم) هیچ وقت به خاطر کسروی نمی بخشیدمش تکلیف فدائیان که معلومه اما این متن باعث نفرت بیشترم از کاشانی شد .و جای تعجب نیست که از تفکر مکتبی حاکم حمایت کنند.نواب حکم برادر بزرگتر احمدی نژاد رو داره .و احمدی نژاد کودکی که آرزو داشته بزرگ شه تا کار نیمه تموم برادر رو تموم کنه

آون روزی هم که بهت گفتم در مورد این آپ و گفتم یه نکته خاص داخلشه و امیدوارم متوجه بشیش دقیقا همین کاشانی بود ...

خوشم اومد ...

تیز هوش شدی !

محمد حسین نجفی جمعه 25 دی‌ماه سال 1388 ساعت 09:24 ب.ظ http://mohamadhn.blogfa.com

من مصدق رو ترجیح می دم

مرسی بابت شرکت تو نظر سنجیت

خوزه جمعه 25 دی‌ماه سال 1388 ساعت 09:34 ب.ظ

بدون شک مطلب مصدق

ممنون بابت شرکت توی نظر سنجیت

سارا جمعه 25 دی‌ماه سال 1388 ساعت 10:27 ب.ظ http://sara-r.blogsky.com

سلام. مطلب خوبی بود. از بین اون سه تایی که گفتید مطلب اول به نظرم بهتر بود .

آدم ساده جمعه 25 دی‌ماه سال 1388 ساعت 11:40 ب.ظ http://www.adamesade.blogfa.com

وقت نشد کامل متن بخونم آخه ساعت دوازده شب کامپیوترم درست شد فردا هم امتحان دارم.
ولی نظر سنجی همونطور که گفته بودم گزینه یک

الهام شنبه 26 دی‌ماه سال 1388 ساعت 03:12 ب.ظ http://eligoli.blogsky.com

وقتی گزینه ۳ رو خونده بودم خیلی دوستش داشتم. ولی الان گزینه ۱ رو دوست دارم.

shadow شنبه 26 دی‌ماه سال 1388 ساعت 07:30 ب.ظ http://www.kashkool144.blogfa.com

سلام
یه مدت بود دنبال همچین اطلاعاتی در مورد فدائیان بودم که اینچا پیدا کردم،دستت درد نکنه.
در مورد رابطه ی احمدی نژاد و نواب چند ماهه کهخ یه سوالی ذهن منو مشغول کرده و هر وقت دیدمت ازت می پرسم.
من گزینه ی 3 رو از بین گزینه ها انتخاب میکنم

ممنون بابت نظر سنجی ...

ادیب شنبه 26 دی‌ماه سال 1388 ساعت 08:53 ب.ظ http://adibolmamalek3.blogsky.com

مگه بلاگ اسکای هم خطر داره؟

باران دوشنبه 28 دی‌ماه سال 1388 ساعت 06:19 ق.ظ http://ahee-baran.blogfa.com

سلام .

خوشحالم بالاخره تصمیمت گرفتی.

مطلب2

اردیبهشتی دوشنبه 28 دی‌ماه سال 1388 ساعت 05:33 ب.ظ http://www.fatemehrajabi.persianblog.ir

در مورد نواب باید بگم دوستیش دوستی خاله خرسه بوده و اگرچه واقعا قصد خدمت!! داشته ولی کاراش منتج به خیانت شده ولی با اینکه خیلی دربارش خوندم و می دونم که شاید موسس اولین گروه تروریستی ایرانی ـاسلامی بوده ولی همیشه ته دلم تحسینش کردم که حداقل اینقدر جرات داشته که تو راه عقیدش اینطوری مبارزه کنه همونطور که نسل اول مجاهدین رو تحسین می کنم یا اینکه ماحصل کارشون ترور آدمای بعضا به درد بخور و کشتن مردم بی گناه بوده!
در ضمن توقعمان از تحلیلت درباره نواب بیشتر از جمع آوری چند مطلب اینترنتی بوداا!
در مورد نظر سنجی هم من با مطلب شماره دو ارتباط فکری بیشتری گرفتم.
سبز باشی و پایدار!

جمع آوری مطالب اینترنتی ؟!؟!؟؟!؟؟!؟!؟!!؟؟!؟!؟!؟!؟!

من حداقل دو سه ساله روی تاریخ مشروطه تا انقلاب دارم زور می زنم و مطلب می خونم بعد همینجوری کشکی میای می گی جمع آوری مطالب اینترنتی !؟؟!

گواه حرفام هم بچه هایی هستند که در دانشگاهم هستند و اینجا رو می خونن & خودشون می تونن بهتر در این زمینه بیان و صحبت کنن !
مثلا در مورد همون احمد کسروی در ترم گذشته در یکی از کلاس ها بنده چیزی حدود دو ساعت و بیست و پنج دقیقه بصورت یکریز صحبت کردم و با این وجود باز هم وقت کم آوردم ....

واقعا جالبه ها !!

پریسا مهاجر سه‌شنبه 29 دی‌ماه سال 1388 ساعت 01:24 ب.ظ

نواب و گروهش اون کاری رو انجام دادن که عقلشون می گقت درسته .از یه عده جوون ،که به گفته خودت میانگین سنشون حتی به25 هم نمی رسه چه انتظاری می شه داشت؟
این توهم خودبزرگ بینی شون هم ،اقتضای سن بوده، خود من هم تا چند سال پیش فکر می کردم نقطه ی ثقل جهانم و من نباشم کاردنیا نمی چرخه،اما زهی خیال باطل!
در ضمن اسلام و آخوند های اون زمان خیلی رادیکال تر از حالا بودن (یعنی الان سعی میشه ،به قول آقایان به جنبه های دیگر اسلام هم پرداخته بشه : به معنی تبلیغات مثبت برای از بین بردن بازخورد های منفی حاصله از کار های مخرب پیشینیان از جمله همین گروه.)خب اون ها هم که تحت تعلیم همین ترمز بریده ها بودن ،پس کار هاشون چه درست و چه غلط دور از انتظار هم نیست.
و صد البته که مسؤلان اگه با نواب مخالفم باشن نمیتونن ابراز کنن ،چرا که نفی اون یه جورایی نفی خودشونه.مثل لقمه ای که تو گلو گیر کرده نه میتونن پسش بدن ،نه ببلعنش.(چون کارهای هر دو به اسم اسلام بود،منتهی هرکس به شیوه ومحک خودش )
کج دار و مریز رفتار کردن آیت الله خمینی در این باره هم مصداق همین حرفه. (البته به نظر من)
در مورد نظر سنجی هم ، مسلما "در نقد سالروزی که تاریخ ایران را عوض کرد !!"خیلی پخته تر و کاربردی تر ازبقیه ست .
*********
خوبه که تصمیم گرفتی ،هیچ چیز بدتر از بلا تکلیفی نیست.
آنکه آموخت به ما درس محبت، می خواست:
جان ،چراغان کنی از عشق کسی
به امیدش ببری رنج بسی
به وصالش برسی یا نرسی!
"سینه بی عشق مباد" (مشیری) .

بی نهایت ممنون ...

یه بار هم گفتم اینم بار دوم که از معدود کسایی هستی که نقدشون رو معلومه روش فکر می کنن و می نویسن ...

الی سه‌شنبه 29 دی‌ماه سال 1388 ساعت 02:52 ب.ظ

عجیب بود اما من دوستش داشتم..
دلم میخواهد یک سوال بپرسم سوالی که این روزها مثل موریانه مغزم را میخورد:"آیا در یک جامعه آزاد مخالفان آزادی هم آزادند؟؟"
و چون اولین باری بود که اینجا آمدم و نوشتم این هم یک یادگاری:
درختها را که بریدند چیزی جایشان نکاشتند..
هر روز عصر سایه ها دور هم جمع میشدند و برای سایه هایشان گریه میکردند
این روزها احساس درختی را دارم که در مسیر کارخانه چوب بری است
کارخانه چوب بری
کارخانه چوب بری
ک
ا
ر
خ
ا
ن
ه
چ
و
ب
ب
ر
ی

یه عده جانی رو دوست داشتی ؟

در یک جامعه دموکرات حتی مخالفین جامعه هم حق اظهار مخالفت دارن کما اینکه در فرانسه مثلا حزب لیبرال و سوسیال ها همشون دارن فعالیت می کنن و عضو می گیرن در حالیکه نوع بینششون به مسائل 180 درجه با هم فرق داره ...

سکوت شبانه سه‌شنبه 29 دی‌ماه سال 1388 ساعت 07:46 ب.ظ

صلبات رفیق صلبات

ماهی سیاه کوچولو چهارشنبه 30 دی‌ماه سال 1388 ساعت 12:54 ق.ظ

اون ماشین های ترور زاییده همون دیدگاه های ناب محمدی بودند. هنوزم خیلی از این اسلامیون دو آتشه و یا شبه اسلام گراهای قدرت طلب که توان پاسخگویی به شبهات رو ندارند، بدشون نمی یاد از این ماشینهای بی فکر استفاده کنند. متاسفانه قرون وسطای اسلامی هیچ وقت تمام نمی شه. از تفکراتی به قدمت 1400 سال که تماما به کشتار و خونریزی کافران تهیج می کنه، انتظاری بیشتر نمی ره..

محبوبه چهارشنبه 30 دی‌ماه سال 1388 ساعت 10:05 ق.ظ http://dandooneh.blogfa.com

خودم میدونم پارادوکس خفنی داشت ... امتحانات چطور بود؟؟ مرسی بابت مطلب ات مثل همیشه ده بار خوندنش هم سیر نمی کنه ...

محبوبه چهارشنبه 30 دی‌ماه سال 1388 ساعت 10:32 ق.ظ http://dandooneh.blogfa.com

امیدوارم بهترین تصمیم رو گرفته باشی . پست ها ت همه عالین به همین دلیل ساده که حق جریان داره ...

الی چهارشنبه 30 دی‌ماه سال 1388 ساعت 12:40 ب.ظ

نه یک عده جانی رو دوست نداشتم ..خودم بعد از نوشتن فهمیدم جمله ام کژتابی داره منظورم کلا فضای وبلاگ بودو..خیلی وقت بود متن این طوری نخونده بودم ...تصحیح میشود:
وبلاگ عجیب بود اما من دوستش داشتم..پرداختن به این موضوعها امروز ضرورت داره ..شاملو راست میگه :"تاریخ توالی فاجعه است"و درد هنوز دامنه داره..بعدشم مگه میشه این آدما رو دوست داشت!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

حالا از اینا گذشته ...

خوشحال می شم توی نظر سنجی این مطلب نظرتونو بونما !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

الی پنج‌شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 05:09 ب.ظ http://www.khodsoozii.blogfa.com

چون خیلی وقت نیست که اینجا رو میخونم نمیتونم نظر بدم.اما آقا میخواستم یه جیزی در مورد قلمتون بگم :حس و هوش تحلیل تون عالی و قابل تحسین است.مطلب بعدی امروز وقتی بیشتر دقت کردم فکر کنم ما باید با هم هم دانشکده ای باشیم..چون چندتا اسم آشنا دیدم. باعث امیدواری بود اینکه تو اون علامه خراب شده با اون جو وحشتناکش ..در میان بچه هایی که شاید مهمترین درد بشری اکثریتشان مدل رنگ موهایشان است و مارک کفشهایشان چنین ادمهائی نفس میکشند .در مورد مطلب هم فارغ ازکژتابی باید گفت فکر میکنم این تروریستها هم نسل ماهم هستند همان هایی که ما را در گروه آدمهایی قرار میدهند که باید کشتشان با همان تحجر و تعصب..همانه هایی که در روز روشن با ماشین از روی آدم رد میشوند..دلم از این همه تحجر و تعصب به هم میخوره..از این تفکر حذفی وحشیانه شان...از اینکه انسانیت برایشان بی معنی است..عحیب است در قرن بیست یکم در کشورت قربانی تفکرات بدوی یک سری انسانهایی شوی که انسانیتت را لحظه ای احترام نمیگذارند..
عکس عسگر اولادی را که دیدم تنم لرزید:(
به قول خسرو گلسرخی:
فریادهای ما اگر چه که رسا نیست بایدیکی شود

باید تپیدن هر قلب اینک سرود،

باید سرخی هر خون اینک پرچم،

باید که قلب ما سرود و پرچم ما باشد

باید در هر سپیده نزدیکتر شویم

باید یکی شویم اینان هراسشان ز یگانگی ماست

اول اینکه شما لطف داری ...

دوم اینکه بنده در دانشکده علوم اجتماعی علامه هستم و مطمئنا اگر در آنجا باشید من رو اگر به چهره ببینید بلاشک می شناسید و مانی اسم مستعار من هست ...

سوم اینکه با توجه به اشعاری که می نویسد بنظر میاد از ایدئولوژی چپ باشید که بنده هیچ تناسخی با این تفکر ندارم ... :d

چهارم اینکه این سه تا مطلب بی خود رو خوب بخونید ببینید کدومشون بنظر شما در اولویت اول قرار می گیره ... :d کار سختی نیستا :d

الی پنج‌شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 06:28 ب.ظ

در مورد چپ بودن کاملا اشتباه کردید.....

الحمدلله

مژگان شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 01:24 ق.ظ http://mkh67.blogspot.com

اوووووووووووووووووووووه.چه قده نظرات!
اووووووووووووووووووووووووووووه،چه قده پُست!
اولا که چه قدر اینجا شاهد جای خالی خودمان می باشیم!:D
دوما که همه بچه دی ماهی ها فراموش می شوند.ای فلللک!:(((
سوما که که مطلب گزینه 1 را دوست می داشتیم حتی تیترش را.
چهارما که،پایا باشی!

خودتی شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 05:48 ب.ظ

عجب کثافتی هستی

خیلی ممنون . شما لطف داری

محبوبه دوشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:56 ق.ظ http://dandooneh.blogfa.com

ما آپ می خوایم یالا یالا ... ما آپ میخوایم

پریسا چهارشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 12:36 ب.ظ http://www.khalvatkadeh69.blogfa.com/

سلام.
برگشتم کلی از مطلباتو خوندم.
به نظرمن این:
جنایت در پس ایدئولوژی !!! آقایان مزاح می فرمایند !!
و بعد از این هم این:
فاشیست دیروز شده رهبر اصلاحات !!
از بقیه بهتر بود.

اتفاقا چندی پیش بود که به یه دوستی گفتم بدون شک یکی از ضعیف ترین متنام همون اولیه بود که اشاره کردید :d

پریسا جمعه 9 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 04:39 ب.ظ http://www.khalvatkadeh69.blogfa.com/

سلام.
مطالب وبلاگت بعضی جاهاش شبیه کتاب تاریخ هست.
بعضی جاهاش شبیه اخبار روزنامه.
به نظر من این بهترین پست بود که برای یه وبلاگ مناسب بود.

هرچند که از مطالب تاریخی و ... هم که می نویسی استفاده می کنم.

سهیل آبی یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 09:59 ق.ظ

سلام مانی جان.
مطالب خوبی داری.
شما که روی تاریخ بعد از مشروطه تحقیق می کنی بد نیست این کتابها رو هم بخونی (البته احتمال زیاد خوندی ولی بد ندیدم اینهای که خودم خوندم رو پیشنهاد بکنم)
هرچند بعضی هاش هم اطلاعات زیادی نمیده.
1.مصدق و نبرد قدرت (محمد علی همایون کانوزیان)
5.2 گلوله برای شاه
3.این سه زن (مسعود بهنود) هرچند یه مقدار وجه داستانسراییش بیشتر از تاریخیش هست.
4.خاطرات شعبان جعفری(هما سرشار)
5.معمای هویدا(عباس میلانی)
6.خاطرات کیانوری
7.خاطرات مریم فیروز(هرچند تو این کتاب مریم فیروز از گفتن حقایق خیلی تفره میره)

جز شماره 6 و 7 باقیشو خوندم ...

مرسی بابت اینکه سر زدی

سهیل آبی جمعه 16 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 08:33 ب.ظ

سلام بر مانی عزیز
خاطرات کیانوری رو ندارم.
ولی خاطرات مریم فیروز رو می گردم اگه پیدا شد برات میارم.
(فکر کنم طفره رو هم اشتباه نوشتم)
موفق باشی

همچنین شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد