دست نوشته های یک مانی

دست نوشته هایی از سوی کسی که بر عکس بسیاری ، فکر می کند . دست نوشته هایی شامل : تاریخ ، سیاست ، جامعه و ...

دست نوشته های یک مانی

دست نوشته هایی از سوی کسی که بر عکس بسیاری ، فکر می کند . دست نوشته هایی شامل : تاریخ ، سیاست ، جامعه و ...

از رقابت تا اطاله ی کلام !! در نقد اظهاراتی از یاران احمدی نژاد.

دیرروز بود که در حین ورق زدن روزنامه ها نگاهم به ستون جهت اطلاع جمهوری اسلامی ( مورخ چهارشنبه ۹ بهمن ) افتاد و متنی بدین مضمون دیدم : 

حجت الاسلام « مرتضی آقاتهرانی » در گفت وگو با خبرنگاران سیاسی ایرنا « عبور از احمدی نژاد » را شعار مرده ای دانست و تاکید کرد : آنها که مدعی اند هرکس جز احمدی نژاد رئیس جمهور شود بیمارند. آقا تهرانی معلم اخلاق دولت نهم است . 

اساسا تصورم در این باره بدین سو نبوده و نیست که باید شمشیر را در مقابل این افراد از رو بست و جواب های را با هوی داد ولیکن بد ندیدم کمی از تراوشات این مغز بی مصرفم استفاده کنم در این باره !!  

 

اگر کمی بخواهم افق دیدم را گسترش دهم بدین نکته قطعا متذکر خواهم بود که راپورت دادن به علمای قم هر هفته و گزارش دادن به ایشان بی شک در تصمیمات کشوری تاثیر بسزایی خواهد داشت و اساسا چون ایشان ( علمای قم ) از نظر دید و فهم سیاسی و اجتماعی قابل حتی مشورت هم نیستند ، این مطلب بیش از آنکه بتواند ساپورت نظامی حکومت را در پی داشته باشد تیشه به ریشه آن می زند و بدرستی یادم نیست ولیکن تصور می کنم آیت الله مکارم بودند که چند ماه پیش اعلام کردند که بسیاری از تصمیمات حکومتی در قم گرفته می شود !!! 

 

شاید ظاهر ساده ی این جمله تنها این تصور را بوجود آورد که علمای قم در تصمیمات تاثیری دارند ولیکن در بن این سخن ریش هایی نهفته است که شاید تاریخ ۴ ساله ی معاصر ایران را رقم زده باشد و بی شک این قضیه تا مدتها ترکش خواهد داشت !! 

  

وضعیت عجیبی را می بینیم که وقتی ایشان به خارج از کشور می روند اول باید به قم بروند و در بازگشت هم قم اولین مقصد است و چقدر جذاب بود وقتی بیاد می آورم وزیر گردشگری ایشان را به قم راه ندادند !!! حضرات آیات هیچکدام وی را نپذیرفتند و بیش از همه آنچیزی که مرا به حیرت وا می دارد اعتماد به نفس عجیب ایشان و حضرات می باشد !!! 

اگر به این معادلات همسر فحاش غلام حسین الهام یعنی فاطمه رجبی را هم اضافه کنیم ، براحتی لیستی با این اظهار نظرات بدست خواهیم آورد : 

آیتالله جوادی آملی: دانشمندان فیزیک، شیمی، بارانشناسی و زمین شناسی بدون پسوند اسلامی نفهمند .

حسنی، امام جمعه ارومیه: اگر فرد مشرکی را وقتی فهمیدیم که واقعاً مشرک شده، باید او رابسوزانیم؛ اگر با گلوله هم بود اشکالی ندارد.

امام جمعه شیراز: گرانی خانه باعث شد جوان پاک ما به جای مسکن، دوست دختر و دوست پسر بگیرند.

قرائتی: ما آخوندها همیشه مثل گاز اشک آور عمل می کنیم؛ فقط بلدیم گریه مردم را در آوریم. 

آیت الله امینی، امام جمعه قم: سنگسار باید علنی باشد. 

هرچند این تنها گوشه ای از اظهار نظرات بسیار خطرناک می باشد که اگر منصف باشیم می توانیم ریشه اش را از ابتدای دهه شصت جستجو کنیم و در ۴ ساله ی اخیر بارور شده ی آن را ببینیم !! هرچند وقتی بیشتر به این مسئله دقت می کنم ، عدم اظهار نظر از سوی احمد نژاد در این مسائل این شبهه را ایجاد می کند که براستی نکند که خود وی نیز از این قماش فکری باشد ؟!!؟ 

 

هرچند جملات قصاری از سوی سیاستمداران حامی احمد نژاد مهر تاییدی می زند بر این ادعا که اساسا ایشان با بقیه فرق دارند !!! 

احمدی نژاد : مردم با شنیدن نام دموکراسی تهوع میگیرند . (اعتماد 30 فروردین 86)
محمد علی رامین : برای مبارزه با توطئه استکبار ، نام خلیج فارس را به خلیج مسلمانان تغییر دهیم.

عشرت شایق : مردان در استادیومها با دیدن ما زنان عشق میکنند و به رعشه می افتند و جیغ میزنند...گناه دارد چون موجب مریض شدن آقایان می شود (13 دی 84 )
احمدی نژاد : همه مردم دنیا در جریان انرژی هسته ای با ما موافقند ، فقط یکی دو تا از این کشورها مانده اند که آنها هم چیزی از مهرورزی و عدالت نمی دانند. (18 شهریور 86 - واحد مرکزی خبر )
احمدی نژاد : از تمام دنیا برای حل مشکلاتشان با ما تماس می گیرند . ( ایلنا آذر 84 )
احمدی نژاد : در امریکا دانش آموزان امریکایی می گفتند ... شما زنگ بزنید ، ما صدایتان را پشت بلندگوی مدرسه می گذاریم تا همه بفهمند شما چه می گوئید . (آفتاب 23 مهر 85 )
فاطمه رجبی ، همسر الهام : ( در رابطه با احمدی نژاد ) اگر جان بدهم برای این تحفه الهی کم است !

خزعلی ، عضو شورای نگهبان : امام خمینی گفتند کاری کنید که زنان رئیس جمهور
نشوند . (وب سایت معاونت امر به معروف و نهی از منکر نیروی مقاومت بسیج 10 فروردین 87 )
خزعلی ، عضو شورای نگهبان : حضرت علی در کودکی گوش بچه ها ( یی که به پیامبر توهین میکردند ) را گاز می گرفت ! ( سخنرانی در باکو ، روز میلاد حضرت علی )
خزعلی : امیدواریم روزی عید غدیر جای نوروز را بگیرد و عید بزرگ ما شود !
جنتی : 12 فروردین روز عید بزرگ ماست و باید این روز را ( بجای نوروز) جشن گرفت .

مشائی ، مشاور رئیس جمهور : استفاده از روسری در ایران اجباری نیست ،...، ایرانیان در ترکیه می توانند هم مشروبات الکلی استفاده کنند ، هم بی حجاب شوند و هم با مایو بگردند . (آفتاب 6 تیر 85 )
ملا حسنی : ما در اسلام آزادی نداریم .

ناطق نوری : مشکل کشورهای منطقه این است که ولایت فقیه ندارند.

سردار مقصودعینی : همینجا خدمت ایشان ( امام زمان ) عرض میکنم که اگر بخاطر گناهان ما در ظهور شما تاخیر شده است ، ما را از بین ببرید تا راه ظهور باز شود.
سردار مقصود عینی : به برکت همین لباس روحانیت است که بلا از این نیرو
دفع می شود !

حجه الاسلام علی زادسر : به مردم اعلام کنید که نمایندگان هیچکاره اند تا کسی سراغ ما نیاید . ( سایت زادسر 8 آذر 85) 

محمد رضا رحیمی رئیس دیوان محاسبات کشور :در سوریه فردی به من گفت اگر قرار بود که بعد از پیامبر اسلام پیامبردیگری بیاید ان دکتر احمدی نژاد است. ( سه شنبه ۳۰ خرداد ۸۵ ) 

اسماعیل ططری، نماینده سابق کرمانشاه:  آلمانی ها اگر بشر بودند یک زن رقاص رئیسشان نمی شد.

شکراله عطارزاده، نماینده مجلس هفتم: کوندالیزا رایس یک پیر دختر امریکایی ولگرد است که ناکامی های جنسی وی موجب عقده شده است. 

احمدی نژاد: امریکا به ایران حمله نمی کند چون من مهندسم و مسائل را تحلیل می کنم.

احمدی نژاد: یه دختر بچه دو ساله … زبونشنون اسپانیولیه .. یه نیگاه کرد به من، گفت: این محموده ، این محموده.

احمدی نژاد: یکی از شخصیتهای شرق آسیا، از مسئولین درجه یک اومد به دیدن ما ..خلاصه حرفش این بود که اومده بود زنبیلش رو بذاره تو صف بگه ما مشتری شما هستیم.

احمدی نژاد:  دختر ۱۶ ساله ای در خونه شون انرژی هسته ای را کشف کرده .  

استاندار تهران : منتقدان احمدی نژاد عده ای عقده ای هستند ( ۱۱ شهریور ۸۷ ) 

 

هرچند که سخنان حیرت آور در موراد علمی هم راه یافته و سخنی عجیب که چندی پیش از دهان آقای قرائتی با این مضمون  خارج شد : زلزله ی بم از عواقب ندادن زکات خرما بوده ، براستی حتی من را هم غافلگیر کرد !!!  

هرچند سابقه ی چنین سخنانی مثل  

حجت الاسلام و المسلمین مهدی پور، محقق و پژوهشگر مهدویت: رواج بی بندو باری در یک جامعه باعث بروز زلزله می گردد. 

و

شکوفه گلخو، رییس دانشگاه الزهرا: بدحجابی زنان موجب فعال شدن غده هیپوفیز مردان در تولید مثل می شود . 

جای هیچ شبهه ای را در این باره نمی گذارد که اینجا هیچکس سر جاش نیست !! و شاید دم دست ترین استدلال برای پوشش حماقت هایی اینچنین و صد البته حیرت آور آن باشد که جماعتی از مردم پشت ایشان باشند وشرکت وسیع مردم در انتخابات مهر تاییدی بر این حماقت هاست ولیکن هرگز بیاد نمی آورند که در شب کودتای ۲۸ مرداد و بعد از شکست کودتای نخست علیه مرحوم مصدق ، مردمی بودند که شعارشان با خون خود نوشتیم یا مرگ یا مصدق بود و فردای کودتا فریاد زدند جاوید شاه !! پس به یقین بدانیم زباله دان تاریخ بسیار بزرگ است !!

 صحبت های من هم تموم شد و این تراوشات مغزی قادر به نتیجه گیری نشد و شاید تنها حسن این مطلب ضعیف یاد آوری سخنانی حیرت آور بوده باشد که آن هم صدقه سری حضرات است و از من قاصر چیزی در این سفره نبود !!       

=================================== 

 

یه صحبت کاملا بی ربط : سوم بهمن سالروز فوت مرحوم بازرگان بود ، با امید به قانونی شدن مجدد حزب نهضت آزادی ایران 


مانی

در وصف اوضاعی عجیب از دانشگاه !!

امتحانات دانشگاه هم دیروز تمام شد و با مسافرتی که اهل بیت داشتند فرصتی شد تا من سه شبانه روز در خانه تنها باشم و تعقل کنم !!

تفکر کردن در مورد آنچه که در یک ماه اخیر گذشت . نوشتن در مورد حماقت سخت نیست ، حداقل این نظر شخصیه من هست . 

روند اتفاقاتی که در دانشگاه در یک یا دو هفته اخیر برایم اتفاق افتاد واقعا غیر قابل باور بود . اینکه افرادی ادعای بزرگی کنند ولی در اصل مصداق آن شعر صائب باشند که بهشان گفته می شود زاهد بی مغز !!!

دیشب که تنها بودم ، خیلی دلم گرفته بود . واقعا فکر اینکه چه جوری این چند وقت چه جوری خودم را نگه داشته بودم و هیچی بروز نمی دادم برای خودم هم عجیبه !!! شاید دارم بزرگ می شم !!!

دیشب فقط بارونو کم داشتم که اون هم ساعت 4 صبح جلوس کرد !! وه چقدر جذاب بود ، چون اینبار نه مادر و پدری در خانه بودند که بگویند یخ زدیم پنجره رو ببند . نه کسی بود که منو بخاطر این تعلق خاطر مسخره کنه !!! که حقیقتا بارون دیشب منو فهمید !!!

غم می گریزد غصه می سوزد شب می گدازد سایه می میرد

تا عطر آهنگ تو می رقصد تا شعر باران تو می گیرد

شاید اگه بخوام دلخوریمو شرح بدم بیشتر باعث ناراحتی خودم  می شم ، چرا که از اولش بی خیال بودن رو بهترین راه دیدم و گذر زمان رو بهترین کار ولی دلم نمیاد این بیت رو ننویسم که خودش می دونه منظورم کی هست :

از لحظه های تشنه دیدار تا روزهای با تو بارانی

غم می کُشد ما را تو می بینی دل می کِشد ما را تو می دانی

شاید نوشتن غزلی فوق العاده از حافظ بهترین مقطع این مطلب باشد که حقیقتا تمامی قضایای این چند وقته رو شرح می ده ، قضایایی که اوج تنها بودنم رو بهمون نشون دادند و تجربه ای با قیمت گزاف را بر گردنم نهادند !!

قبل از گذاشتن آن غزل اشاره بکنم که چون تمایل دارم با فراموش کردن همه این مسائل در این سه روز پرونده این مسئله رو برای خودم حداقل ببندم ، کامنت های این متن رو می بندم .

          ما زیاران چشم یاری داشتیم                                  خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم                  تا درخت دوستی برکی دهد                                    حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم                 گفتگو آئین درویشی نبود                                    ورنه با تو ماجراها داشتیم 

    شیوه ی چشمت فریب جنگ داشت                             ما غلط کردیم صلح انگاشتیم

گلبن حسنت نه خود شد دلفروز                              ما دم همت برو بگماشتیم

نکته ها رفت و شکایت کس نکرد                              جانب حرمت فرو نگذاشتیم 

                                        گفت خود دادی بما دل حافظا                                        

ما محصل بر کسی نگماشتیم

مانی