جمعه این هفته بهزاد ؛ یه سی دی داد به ما که داخلش همه آهنگهای کیوسک ( آرش سبحانی ) بود و یکی از آهنگای قدیمی داخلش که از آلبوم عشق سرعت بود با نام اینجا هیشکی سرجاش نیست ، یه بیتش خیلی جالب بود ، فاشیست های دیروز شدن رهبر اصلاحات !!
مصداق برای خودش این قضیه زیاد داره من جمله جناب محتشمی پور که نامه ای رو نمی دونم از کجاش در آورد اواسط دهه 70 و به اسم آیت الله خمینی زد و ریشه ی بچه های ملی مذهبی رو از بیخ کند و الان شده واسه ما نماد اصلاح طلبی و حتی جناب کروبی که در مقاله ی تقدیم به شیخ اصلاحات همانکه از حماق خنجر می زند به قدر کافی سخن در موردش گفته ایم و نیازی به اطاله ی کلام در موردش نمی بینیم !
ولی صحبت امروز من خیلی کلی تر و عام تر از این هاست ، و بیشتر در مورد امتی می چرخد که چماقی به اسم تمدن 2500 ساله را ساخته و با تاکید بر هویتی فرهنگی و کاملا من درآوردی به نام ایرانی و ... چنان بر سر اقوام و نژاد های دیگر می کوبند که ...
تا حالا شده تا به کودکان افغانی نگاه کنید ؟!؟! هرچند به قول نادر طالبی عزیز ما خیریه نیستیم و نه اینکه دنبال خیر نباشیم ولی ترجیح می دهیم مقوله های اینچنینی را ژرفاتر ببینیم ...
در این جغرافیای گربه ای شکل گویی افغانی انسان نیست و چنان بد به ایشان نگاه می کنند که گویی اینان جانیانی بالفطره هستند .
این از دستاورد های امتی است که با فریاد برابری انسان ها و اعتراض به تبعیض ایرانیان در فرودگاه های عربی و ترکی و اروپایی ، خواهان بهتر دیده شدن هستند !!
به عبارت بهتر ، ملتی که خود ادعای لیبرال بودن در برخورد با دیگر اقوام را دارند ولی به عربها و افغانی ها به مثابه گوسفندهای دوپا نگاه می کنند و هرچند حتی من پا را از این فراتر می گذارم و مدعی می شوم که ریشه ی اینگونه تحقیر نگاه کردن سایر اقوام را در زرتشت می توان یافت .
زرتشتی که غیر آریایی رو حیوانی دوپا می بیند و حشره های موذی صفتی می داند که باید پاک شوند !!
همه اینها در حالیست که اروپا به مرحله ای رسیده که دیگر این بحث ها در آن مطرح نیست و اتحادیه ی اروپا و واحد پولی مشترک و سفر به همه ی ملل اروپایی بدون گرفتن ویزا و ... همه و همه گامهایی است که به سمت توجه به انسان بودن افراد برداشته می شود و ما هنوز اندرخم عرب ملخ خور است یا سوسمار خور ؟! هستیم !
سخن کوتاه تر می کنم و نتیجه گیری خویش را در این تناقض ایده و عمل را بیان می کنم که چگونه می توان در حالیه مانند فاشیست ها خویش را برترین نژاد و قوم می دانیم دم از برابری بزنیم و این تناقض را چگونه می توانیم منکر شویم ؟!!؟
مانی
=============================================
جملات هفته :
=============================================
مانی
سلام
خوبی؟
وایی!خیلی حالم گرفتست بخاطر ریس جمهوری که ابرو برامون نذاشته.اخه مگه امریکا به امام زمان اعتقاد داره؟؟
چند روز دیگه لابد به عراق حمله میکنه که امام زمان رو نجات بده.بخدا این تو توهم هستش!
خدا بهمون صبر بده:)
http://www.youtube.com/watch?v=BO3MOIe5ixw&feature=player_embedded
دیروز اینو نگاه کردم کلی گریه کردم.
راستی وبلاگم دو نویسنده داره نوشته های نارنجی دست خط منه:دی
خوش باشی
بابا همش یه ماهه رفتی دوبی ، یادت رفته یتیوب توی ایران فیلتره ها :d
آپی که کردی اصلا سرو ته نداشت پرداختت به این موضوع خیلی ضعیف بود.اب مسئله رو خیلی بهتر از اینا میتونستی در قالب یه پست دربیاری
موضوعش حیف شد
دوشنبه میبینمت
راستی کارت سوختم سوخت!
ممنون بابت نقد ...
درسته . من موافقم که ما تا زمانیکه بد ببینیم ٬ بد هم دیده خواهیم شد.
یا حداقل با این نگرشی که داریم نمی تونیم انتظار زیادی از دنیا داشته باشیم
سلام
من هیچ ارتباطی بین مقولاتی که مطرح کردی نتونستم پیدا کنم البته بجز ارتباط ناچیز رطب خورده کی منع رطب کند که اگر منظورت از ارتباط دادن جریان محتشمی پور و امثاله باخصلت یه بوم و دو هوا بودن ایرانیها همون مثل مذکوره نتونستی درست بیان کنی (اگرچه فکر میکنم خودمم نتونستم الان این کارو بکنم! :-) )
در ضمن من یه نظر کاملا به درد بخور و اساسی !!!! درباره پست قبلیت داشتم که چون کامنت دونی رو بستی خودتو محروم کردی!!!!!
شما که کاملا متوجه قضیه شدی ، خودتو داری می زنی به اون راه ؟!!؟ :d
حالا چرا من ضرر کردم ؟!؟! :d
۱ در مورد اقای هاشمی هم این قضیه صدق می کند
۲ در مورد این چماق من کاملا با شما موافقم.حالا ما یه زمانی فلان گهخوردیم قرار نیست که دهنمون واسه همیشه مزه گه بده!الان چی هستیم؟ یه ملت گنده گوز عقب افتاد...
عبدلله عزیز ، رفیق دم دمی عزیز :d
باور بفرمائید دیدن شما در اینجا به اندازه ی ترور فاطمه رجبی برای من خوشحال کننده بود ...
قلمتان مستدام
درود بر شما
ما هرگز تفکر ناسیونالیستی نداریم و تمام انسانها را از هر نژاد ، رنگ و جنسیت برابر میدانیم . اگر از کلمات ایرانی استفاده میکنم بخاطر این است که میخواهم آن فرهنگ پوسیده عربی 1500 سال قبل را نفی کنم و از سوئی دیگر کلمات ایرانی مأنوس تر هستند . شادمان باشین
عزیزم ؛ از همین چهار خطت کاملا مشخصه اصلا احساسات ناسیونالیستی نداری ... :d
خیلی سریع خوندم ...موفق باشی خوشحالم دوباره آپ شد.درموردافغان ها باهات موافقم
مرسی دیدی بارون نزده برف گرفت ؟؟؟ سایه تون سنگین شده مطالب تون عالیه، ولی چرا به پایان نزدیکه ؟؟؟
روزتون مبارک
نظرتون چیه اینجارو ببندیم و خیال شما و خودمونو راحت کنیم ؟!!؟
مساله افغانی ها دقیقا چیزیه که منم قصد داشتم در موردشون بنویسم چون بارها و بارها مجبور شدم بخاطرشون با بقیه بحث کنم. دایما از نهاد پاک اولیه همه انسانها گفتم و رنج هایی که این ملت متحمل شده و اینکه ما حق نداریم به همه اونها با این دید حقیرانه و جنایتکار بودن نظر بندازیم.
یادمه یه نفر بهم گفته بود انگلیسی ها خیلی فاشیستند. گفتم چرا؟ گفت اخه یکشون مانع شده بود همسایه اش ایرانی باشه و خلاصه یه داستانی برام تعریف کرد. گفتم خب فکر کن یه افغانی بخواد بیاد تو مجتمع شما زندگی کنه. چی کار می کنی؟ گفت نمی زارم. گفتم چرا؟ گفت اخه افغانی ها خطرناکند. گفتم خب ما ایرانی ها هم حتما افغانی انگلیسیه حساب می اومدیم! که اینجا دیگه عصبانی شد که چرا این جوری دورش زدم تا بهش بگم خودش از انگلیسیه، فاشیستتره!
اره مانی جان اینه. فقط بلدیم خوب حرف بزنیم و موقع دم از زدن از نیکی ها اولیم ولی عمل صفر و هیچ. همینه که عقب افتاده ایم. همینه که در جا می زنیم. الکی نیست که قافله تمدن غرب روز به روز به جلو حرکت می کنه..
واقعا از معدود کسایی هستی که معلومه وقت می ذارن سر این متنا و مطلب خوب بعنوان کامنت می نویسن ...
دمت گرم :d
روزت مبارک دوست دانشجو
روزگار مرگ انسانیت است.
سینه دنیا ز خوبی ها تهی ست...
صحبت از آزادگی پاکی مروت ابلهی ست
صحبن از عیسی و موسی و محمد نابجاست قرن موسی چمبه هاست
سلام... وبلاگ جالبی داری , خسته نباشید...
من سجاد هستم...
خوشحال میشم اگه به من سر بزنی و تو نظر سنجی شرکت کنی...
با صحبتت درباره افغانی ها و عربها بدجوری موافقم.
دوشنبه دانشگاه نبودی آقا، اینقدر تهدید شدی؟
تهدید !؟!؟
بابا ساعت 8 صبح از دانشکده زنگ زدن ... :d
سلام
در کل بحثتو قبول دارم اما هنوز راجع به این که چیزی به اسم ایران وجود نداشته و این زرتشت که نژاد پرست بوده قانع نشدم
سلام آقا مانی.
آپ هاتونو همیشه می خونم.
این دفعه یه چیز برام سوال شد...
گفتی : « اروپا به مرحله ای رسیده که دیگر این بحث ها در آن مطرح نیست و اتحادیه ی اروپا و واحد پولی مشترک و سفر به همه ی ملل اروپایی بدون گرفتن ویزا و ... همه و همه گامهایی است که به سمت توجه به انسان بودن افراد برداشته می شود »
این که شد همون قضیه آریایی زرتشت ها!
اگه وقت داشتین، منتظر جوابم....
(نکته ی مهم: من اطلاعات خاصی در هیچ زمینه ای ندارم!)
شما احیانا همون پریسا مهاجر نیستید چند بار اینجا کامنت می ذاشتید !؟!
البته جسارتا پرسیدما ...
چه عجب شما امکان کامنت رو فعال فرمودید!!
منظورتون از بابک از «جرعه ی» وبلاگ نویسی کنار کشیده
جرگه است دیگه!!!!!
حالا شما زیاد سخت نگیر ... :d
من هر وقتاینجا میام فقط یه حسی بهم دست میده اونم غرق شدن بیشتر تو عقاید تو که تو این ماه ها احساس نزدیکی بیشتری باهاش می کنم....
یعنی انقدر مرموز هستم ؟!؟
مانی انقده زیاد باهات موافقم که حاضرم با نهایت شدت و حدت و قدرت داد بزنم تکبیر!!!! ولی چرا راه دور می ری؟ تو همین ایرانش هم تهرانی ها اکثرا شهرستانی ها رو آدم حساب نمی کنن .فارسا ترکارِو . ترکا فارسا رو. بالا شهریا پایین شهریارو..و به نظر من این فرهنگو بین مردم جا انداختن کسایی هستن که ازین اختلافات نفع ببرن!اما در مورد افغان ها یا عربها که تبدیل به فحش هم شده این دو کلمه هرچی گفتیو تکبیر!که از بس از افغانیا دفاع کردم زبونم مو در آورده
موفق باشی ...
یعنی چی برادر من؟؟؟؟؟!!!! از دیدنت به اندازه ترور فاطمه رجبی خوشحال شدم یعنی چی؟؟؟؟ اولا شما خیلی اشتباه می کنی از ایجاد فضای رعب و وحشت و ترور تو مملکت اسلامی خوشحال می شی!! ثانیا شما خیلی بیشتر اشتباه می کنی که از کشته شدن یه آدم مضلوم!!! خوشحال می شی!! ثالثا بیشتر از همه اشتباه می کنی که نمی گی از ترور کدوم فاطمه رجبی خوشحال می شی شاید یه فاطمه رجبی بی گناه!!! با این حرفت احساس نا امنی کنه!!!
باور کن متوجه این شباهت اسمی نشدم ... :d
با کلیت متنت موافقم ،آخه منم مخالف سر سخت این جور مرزبندی های من دراوردی ام.
اینکه هدف اروپایی ها از این یکی شدن چیه(سیاسی ،اقتصادی و...)،در اینجا خیلی مهم نیست،اصل نفس عمله که درسته.
ولی میخوام اعتراف کنم این افکار یه جورایی تو ذهنم ریشه دوانده و گاهی نمیتونم جلوی تمایلات فاشیستیم رو بگیرم.
به هر حال:
روزگار مرگ انسانیت است:
من، که از پژمردنِ یک شاخه گل،
از نگاه ساکت یک کودک بیمار،
از غم یک مرد در زنجیر ـ حتی قاتلی بر دار ـ
اشک در چشمان و بغضم در گلوست.
وندرین ایام، زهرم در پیاله،اشک و خونم در سبوست!
.صحبت از پژمردن یک برگ نیست
فرض کن : مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست!
فرض کن: جنگل بیابان بود از روز نخست!!
در کویری سوت و کور
در میان مردمی با این مصیبتها صبور،
صحبت از مرگِ محبت ، مرگِ عشق
گفتگو از مرگِ انسانیت است !!!
دقیقا من هم تا همین چند ماه پیش سعی می کردم فرا ملی ببینم ولی بعضی وقتا این بنیادگرایی و فاشیست بودن یقمونو می گرفت ولی می تونم بگم از 3 ماه پیش و کمی بیشتر کلا این مسئله دیگه پیش نیومده ...
این روند فکریتو ادامه بدی مطمئنم از اون قالب میای بیرون ...
مهم اینه که باور کردی که هیچ تفاوتی بر اساس نژاد و زبان ارزشمند نیست ...
خودش گام بزرگیه ...
ما هم سند داریم بعضی ها جلو ی پیشرفت رو میگیرن ... رو میکنیم !!
آره دقیقا عشق ارزششو داره حتی اگه همش رنج باشه اما عشقه !!
راستی آقا مانی چرا د عوا می کنی ؟؟؟
با کی ؟!؟!
منم از اونایی بودم که از عربا متنفرهd: فک کنم باید یه تغییری تو خودم بدم ممنون
اون دفعه نخوندم سیو کردم الان که خوندمش باید بگم این آپت مثل همیشه نبود خصوصا این که در مورد برابری حقوق انسان ها این تبعیض هایی که ما قائل میشیم به نگرش تک تک ما برمیگرده که ناشی از ضعف شخصیتی مونه
من این مسئله رو یه جور دیگه می بینم ...
سلام
ولی من می گم که
هم از افغان ها متنفرم و هم از عرب ها برای اینکه خاطره خوبی از هیچ کودوموشون ندارم یعنی ریشه تاریخی داره اون از محمد افغان و چندتا نسل بعدش که شدن خفاش شب و.... اون از عرب و اسلام که چوبشو ما زنای ایرانی باید بخوریم ....چند همسری و...واقعا خنده داره
سلام مانی
نوشته خوبی بود، امیدوارم روزی برسه که بتونیم با عبور از مرزی به نام ملیت تبدیل به انسانهای بهتری بشیم.
مرسی
منم امیدوارم ، هرچند قرائن خیلی نا امید کنندست ...
ببین مانی نوشته هات خیلی جالبن و از دل برمیان و به دل میشنن ولی یه چیزی عجیب تعجب منو جلب کردش.
ما داریم رو پروژه ی seoکار میکنیم و داریم دنبال روش های هرچه بهتر و جدید تر برای بالا اومدن وب سایت یا وبلاگ ها میکنیم!جالب بود برام که یهو با نوشتن اسمه وبلاگت همون اول پیدا شدش و اینهمه بازدید کننده داشت.نگاهی به لینکات ننداختم ولی فک کنم ترافیک کلمات کلیدیت عالی باشه.به هرحال بابت این وبلاگ زیبا تبریک میگم
شما لطف داری ، هرچند از دو سه ماه قبل به نظر روند سقوطی کیفیت مطالب گرفتن ...
ولی این بازدید ها رو که اشاره کردی برا خودم هم جالبه ...
تقریبا ۸۰ الی ۱۳۰ بازدید در روز داره اینجا ...
در حالیکه من خیلی اهل بده بستون لینکی هم نیستم و توی سرچینگ گوگل بقول خودت همیشه همون اوله و هرچند باید بگم از این مسئله خیلی ناراحتم ...
۱- بخاطر اینکه این صد نفری که میان معمولا ۹۹ نفرشون کامنت نمی ذارن و این یه مقدار ترس ایجد می کنه برای من که چه کسایی اینجا رو می خونن ؟!؟!
۲- وقتی بازدید بره بالا تو چشم بیشتر هستی و اینجوری احتمال ف ی ل ط ر شدنت می ره بالا و ...
راستی شما همون ساناز ( پیرلس الکس ) هستی ؟!
"در حالیکه من خیلی اهل بده بستون لینکی هم نیستم "
اوه پس بی نهایت باید خوشحال باشی بابت این بازدید طبیعی بخاطره زیبا نوشتن متن هات
" بخاطر اینکه این صد نفری که میان معمولا ۹۹ نفرشون کامنت نمی ذارن و این یه مقدار ترس ایجد می کنه برای من که چه کسایی اینجا رو می خونن ؟!؟"
اینم حرفیه ولی باس در نظر گرفتش کسایی هستن که براشون کامنت گذاشتن زیاد مهم نیس منم خودم دیگه چطوری بشه وارده یه وبلاگ بشم و نوشتش تا چه حد روم تاثیر بذاره تا براش کامنت بذارم.هرچند به این اصل معتقدم که برا احترام به نویسندش حتی گذاشتن یک اسمایل گل هم ضروری هستش
" وقتی بازدید بره بالا تو چشم بیشتر هستی و اینجوری احتمال ف ی ل ط ر شدنت می ره بالا و ..."
بالبطع همینطوری هستش و من یه نصیحت خواهرانه میکنم نذار کاری بشه که مانی جهنم:دی نوشته هاش از ما گرفته شه.شوخی ,سیاست چیزی نیست که بخاطرش داغ رو دل مامان بابا گذاشتش.نصیحت نمیکنم ولی کتاب "فریدون سه پسر داشت" عباس معروفی واقعا داغونم کردش تو بحبوحه ی انتخابات.اونقد بهم ریختم که فرداش از هرکسی که از اوضاع جامعه می نالید فرار میکردم.راستشو بخوای این ها هم تموم میشن مثله اشکانیان و ساسانیان و کلا تاریخ بی رحمه راجع به همه ولی ...چی بگم حرفم منطقی نیست ولی برا این زندگی دیگه آزادی هم معنا نداره!
یه چیز دیگه اینکه داری وسوسم میکنی دست به نوشتن ببرم نه نوشتن از دردای زندگی و کسی که دوسش داشتم راجع به دغدغه های این آدمای بیچاره.
حس میکنم به جای برنامه نویسی و هزا تا درد بی درمون باید سراغ تاریخ و ادبیات و ... میرفتم .روحیاتم بیشتر با اونا تاب خورده تا این درسا.میخوام سعی کنم فوقم رو تو این زمینه بخونم.شاید بشه یه مانی دوم هم از تو من دراومدش:دی
در کل متاسفانه من همون سانازم که گفتی.
موفق باشی رفیق
خیلی خوشحالم اینجا رو می خونی ...
مانی جان
کجاست این کودک با نگاه زیبا و صادقانه تا با اشکهایم غبار چهره اش را بشویم؟
ای کاش قلم پای خمینی خرد میشد و به ایران نمیومد
با مطلبتون که این نکته رو در زرتشت ریشه یابی کردین موافق نیستم به دلیل هایی:
اون موقع که زرتشت بود کجا دین اسلام بود که باهاش مخالفت کنه؟
و درمورد افغانیها هم گفته بودی، در اون زمان افغان جز ایران بود پس چرا باید باهاش مخالفت میشده در زرتشت؟
ولی نفرت ایرانیها از عرب علتهای دیگری داره
بخاطر بلاهایی که توسط عرب به سر ما اومده ،زمانهای پیش نبودیم ولی همین ۳۱ ساله گذشته رو خودتون ببینید و بشنوید
تجاوزهای که به زنان و مردان و آب، خاک، مال، حرمت،.... ایرانی شده از طرف عرب ها
از جنگ ایران و عراق گرفته تا در زندانها و سرکوب گران جنبش، شیخ نشینان با دختران ایران ،...
گل ناز
ممنون بابت حضورت .
من نگفتم که زرتشت با اسلام مخالف بود . من می گم طبق نص یسنا غیر آریایی حیوان دوپاست .
بحث من خیلی کلان تر از مصدایق معرفی شده از طرف شماست گلناز عزیز ...
موفق باشی