دست نوشته های یک مانی

دست نوشته هایی از سوی کسی که بر عکس بسیاری ، فکر می کند . دست نوشته هایی شامل : تاریخ ، سیاست ، جامعه و ...

دست نوشته های یک مانی

دست نوشته هایی از سوی کسی که بر عکس بسیاری ، فکر می کند . دست نوشته هایی شامل : تاریخ ، سیاست ، جامعه و ...

دوستی خاله خرسه یا اندر احوالات ملتی عجیب ؟!؟!!

دوستی خاله خرسه بطور کلی  این روز ها مصداق زیادی در کشور ما پیدا کرده و حمله به سفارت مصر مورخ 9 دسامبر و حمله به سفارت تعطیل شده ی آمریکا در ایران و مصداق های قدیمی همچون حمله به سفارت دانمارک و کانادا انگلستان و ... در گذشته این شبهه را ایجاد می سازد براستی سود این حرکات بیشتر است یا زیان هایش ؟!؟!



به عبارت بهتر ، بهتر نیست اینگونه تحرکات و حمله به سفارت های دیگر را به مخاطره انداختن منافع و امنیت ملی نام نهیم ؟!؟!














عکس فوق درگیری عده ای با نام دانشجو در مقال سفارت مصر است که با نیروهای ویژه درگیر شده و معلوم نیست که آیا این نیرو ها را صیهونیست یافته اند یا می خواهند به جان سفیر مصر تعددی بکنند !؟!؟ آنچه که مسلم است این است که نه چهره ی ایشان و نه برخورد نیروهای ویژه تظاهر هست و نه این نمایشی برای جهان است !!



شاید اگر سرباز وظیفه ای این وسط کشته یا مجروح می شد صهیونیست جهانی مشتی خورده بود . و از همه اینها گذشته گویا این برادران نمی دانستند که سفارت خانه بر اساس ضوابط بین المللی مانند خاک کشوری حساب می شود و چنانچه در این گیر و دار خسارتی بر سفارت وارد شود کشور افراد مهاجم باید خسارت آنرا بپردازد و آیا جز این است که در حمله ی سال گذشته به سفارت دانمارک بنا به دعوایی کشور فوق الذکر در دادگاه غرامتی یک میلیون کرونی از ایران خواسته شد و ایران محکوم به پرداخت 600 هزار کرون شد و علاوه بر خدشه دار شدن چهره ی حکومتی ایران مردمی از ایران به جهان معرفی شدند که پرچم آتش می زنند و با وانت پیکان خود را به دیوار سفارت می کوبند !!!!


هرچند که در جریان حمله به سفارت مصر نیز پرتاب مواد آتش زا و سنگ به داخل این سفارت و پخش آن توسط سایر تلویزیون های بین المللی اثبات منطقی بودن ما را داشت ولیکن اگر قشر دانشجو که مثلا فرهیخته اس اینگونه باشد پس چه انتظاری است از سایرین !؟!؟


هرچند وقتی رئیس جمهور کشوری با افتخار بعد از 4 سال نابودی  از آبادانی صحبت می کند و تمام دنیا را حیران در کار خویش معرفی می کند نباید انتظاری جز این داشت !!



همایش پرتاب کفش در مقابل لانه جاسوسی




همایش پرتاب کفش در مقابل لانه جاسوسی



هرچند که در این میان نتوانستم بفهمم اصولا پرتاب کفش به سفارت تعطیل شده ی آمریکا چه پیامی داشته ولیکن متوجه شدم اشغالگران سفارت آمریکا یک عده فحش دهنده دائمی استخدام کرده اند که هر روز جلو این چند تا خشت کهنه و سیم خار دارهای زنگ زده ابلیس بزرگ به بهانه های مختلف جمع شوند و انواع فحش و ناسزا را بارش کنند .



هر چند اگر کمی دیدمان را توسعه دهیم پس از 28 سال باید به این نتیجه برسیم هر چه بلا سر ما می آید از بی لیاقتی مسئولین پر مدعا و حراف خودمان است نه .... !!!!!!!!!!!!!!!



مانی

نظرات 17 + ارسال نظر
امین پنج‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1387 ساعت 04:03 ب.ظ http://www.lofboys.blogfa.com

سلام مانی ...ممنون که خبرمون کردی !
داریوش میگه :گناه هر چی که گذشت به گردن ما بود و هست :d

چرا اینجا شکلک نداره؟راستی بازی پرتب کفش رو بازی کردی ؟:d

امین جان لطف داری .
بله متاسفانه بلاگ اسکای امکان شکلک رو نداره !!

صحبت داریوش هم قشنگه
بازم مرسی

ممد پنج‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1387 ساعت 04:14 ب.ظ http://???

من همه ی نوشته هات رو تماما قبول دارم. فکر می کنم افکار ما هنوز هم تو سال ۵۷ درجا می زنه ..یعنی انتهای افق دید و نهایت پیشرفت فکری خیلی از افراد جامعمون تقلید کردن بی چون و چرای اقدامات آدمای همون سالهاست ...یعنی همون شعار راهت را ادامه می دهیم ای شهید از نوع افراطی و تهوع آور ...قشر دانشجوی به شدت مذهبی و ایضا فعالان جوان محیط حوزه وهمچنین نهادهایی مثل بسیج هنوز از جوگیر شدن به همون سبک و سیاق بسیار لذت میبرند و ارضا می شن مشکل از اینجاست که هرساله از همون افکار تقدیر می شیه و این خودش مزید بر علته...چون ما دستمون به محمدرضای پهلوی نمی رسید عکسش رو پاره می کردیم بعد از انقلاب هم سرنوشت عکس های صدام کارتر کلینتون بوش و..... به همین اتش گرفتنو پاره شدن عادت کرد...کلا ما با هرکی که یه ذره بر خلاف میلمون عمل کنه همین کارو می کنیم کاری که هزار ساله با اسم عمر کردیم...ای.. کجایی شهید باکری

خوزه پنج‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1387 ساعت 05:13 ب.ظ

مانی یه مقدار روند انحطاطی داری توی مطالبت .
فکر کنم از بس ننوشتی داری ضعیف می شی .

کلیت متنت خیلی خوب بود ولی متاسفانه باز هم داخل همون احساساتت شدی .
حیفه که توئی که متن آی اقایان رو نوشتی اینجوری توی احساس قلت بزنی .

مانی عزیز خیلی دوست داشتنی هستی . شک نکن

خوزه ی عزیز ممنون بابت نقدت مطمئنا راهگشا خواهد بود

مانی پنج‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1387 ساعت 05:19 ب.ظ

پاسخ به محمد :

متن شما را بارها خواندم و از قسمتی با این تیتر

جوگیر شدن به همون سبک و سیاق بسیار لذت میبرند و ارضا می شن مشکل از اینجاست که هرساله از همون افکار تقدیر می شیه و این خودش مزید بر علته

رو بسیار پسندیدم .

مهسا پنج‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1387 ساعت 10:52 ب.ظ

زی تیر نگه کرد و پر خویش بر آن دید/گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست...

مانا مانی...

HOLDEN جمعه 6 دی‌ماه سال 1387 ساعت 03:32 ق.ظ http://www.adamesade.blogfa.com

مانی عزیز خواندم و لذت بردم....
.
.
.
به شدت مشتاق دیدار شما هستم...

شما لطف دارید .

آدم ساده جمعه 6 دی‌ماه سال 1387 ساعت 11:40 ق.ظ http://www.adamesade.blogfa.com

سلام مرد
چطوری؟
پسر این اولین حضور شخصی من در وبلاگ تو
به همین خاطر دوست ندارم در مورد پستت صحبت کنم هرچند جای صحبت زیاد داره ولی اگه بدونی به چه بدبختی الان اومدم رو نت این کامنت طلا میگیری میکوفی سردر وبلاگت.بعدا در مورد مصائبش بهت میگم
خوش باشی

هرچه از دوست رسد نیکوست !!

بهنام جمعه 6 دی‌ماه سال 1387 ساعت 11:54 ق.ظ

آقا چند روز پیش یه برنامه گذاشته بودن شبکه ۱ ... مرفتن با ملت مصاحبه میکردن که نظرتون درباره اون لنگه کفشا چیه؟!!!!!!!!

آخه چقدر حقارت! چقدر بدبختی! برید تورم ۳۰٪ رو مهار کنید... این لوده بازیا چیه؟!

تین تین جمعه 6 دی‌ماه سال 1387 ساعت 02:58 ب.ظ

سلام دوست قدیمی. خوشحالم که دوباره می نویسی.
متاسفانه مردم ایران همیشه تاریخ باید چوب ندانم کاری یک سری بی عقل رو بخورند. به امید روزهای بهتر

امین جمعه 6 دی‌ماه سال 1387 ساعت 09:26 ب.ظ

سلام مانی....از تورم برامون بگو :D
یه سوال: به نظرت سفر رییس جمهور به خوزستان برا تبیلغ بود یا افتتاح سد نمیدونم چی ؟:D

پاسخ به امین جمعه 6 دی‌ماه سال 1387 ساعت 10:48 ب.ظ

رو چشمم امین جان فعلا دنبال سوژه های روزم و اگه بتونم فردا یه گزارش در مورد کنسرت گیتار کلاسیکی می ذارم که چهارشنبه رفته بودم

ولی رو چشمم حتما در مورد تورم هم می نویسیم و در مورد سفر احمدی نژاد هم راستش بهش فکر نکرده بودم ولی اونچه که قطعی هست فضا سازی از همین حالا هست که توسط یالثارات حسینی و کیهان انجام می شه و مدعی می شن برای دیدن نتایج کارای احمدی نژاد باید 4 سال دیگه بهش فرصت داد !!!!!!!!!!!

مجتبی فارس شنبه 7 دی‌ماه سال 1387 ساعت 12:19 ق.ظ

به راه باد رفتن، به از نشستن باطل

خسته نباشی مانی جان با فکر بیشتر بنویس ریز نظراتم رو هم که بهت گفتم

مرسی مجتبی :X

رضا شنبه 7 دی‌ماه سال 1387 ساعت 12:46 ق.ظ

سلام مانی
کل مطلبارو خوندم ، مثل همیشه نوشته هات عالی هستش ، جداً خسته نباشی...

اینکه بدبختی ما از کجاس خیلی چیز پیچیده ای نیست!میشه با گفتن همون جمله تکراری (از ماست که بر ماست) کل قضیرو روشن کرد. تا وقتی خود مردم نخوان ... مسئولای حکومتی کولیشون رو از مردم می گیرن و هیچ کسی هم صداش در نمیاد ...
وضع ملت خیلی خرابتر از این حرفاس ! اگه همین فردا بگن یه قانون تصویب شده که قبل از رفتن سر کار صبح باید 5 بار شَلاق بخوری!!!ملت به جای اعتراض میرن جلو جلو صف می گیرن تا فردا زودتر از بقیه ، به کارشون برسن...!!
همین پرتاب کفش به سمت پرچم یا سفارت یا عکس بوش یا... از همین کارهای احمقانه البته حماقت واسه یه همچین حرکتی خیلی کلمه کوچیکیه!ولی دستهایی که پشت اسن ماجرا ها هستش کاری به جز مسخره کردن یه ملت و سر کار گذاشتنشون نداره تا با زوم کردن رو یه همچین مسائل حاشیه ای که به ایران هیچ ربطی هم نداره کار اصلی خودشون رو بکنن... حالا آمریکا کُجای دنیاس و اینایی که هنوز به فکر کفش پرت کردنن کجای کارن...


به امید دیدار خیلی مخلصیم...

رضا استدلالت خیلی جالب بود

واقعا شلاق رو من قبول دارم چون مصداق داریم ازش واقعا مرسی

بابت خط آخرت ما بیشتر

ممد شنبه 7 دی‌ماه سال 1387 ساعت 02:54 ب.ظ

متاسفانه این حرکت دیگه یه عادت شده تو جامعه ایران.
وقتی بزرگان مملکت از این نوع حرکات حمایت میکنند دیگه یه عده دانشجو نما ازشون انتظاری نمیره.
دیروز آمریکا و دانمارک امروز مصر و فردا هم هر کی بر خلاف نظر ما باشه.
فقط دوست داشتم از یکی از این افراد بپرسم گیریم رفتین تو سفارت بعدش میخواین بگین چی؟؟
مانی هم که قلمش شاهکاره دیگه.
خسته نباشی مانی!

نیما یکشنبه 8 دی‌ماه سال 1387 ساعت 12:28 ق.ظ

سلام!‌ مبارکه و این حرفا !
باید اعتراف کنم که بادیدن وبلاگ خوبت ترغیب شدم واسه بار ششم یا هفتم وبلاگ بزنم! ولی مطئنم که انرژی به سرانجام رسوندش رو ندارم» فعلا با فتو بلاگ حال می کنم دیدیش که؟
من که استفاده می کنم » هروقت دلسرد شدی و نخواسنی ادامه بدی یه ندا به من بدی یه خورده فحش بهت بدم دوباره انرژی می گیری!!!

نیما زیدان ( ایکون بقل کردن )

واقعا نمی دونی چقدر خوشحال شدم دیدمت . باشه اتفاقا حس بی حالی بهم داشت دست می داد بهت می گم :d

Romina & Rama یکشنبه 8 دی‌ماه سال 1387 ساعت 03:21 ب.ظ http://black-love.blogsky.com

رومینا: ممنون مانی جان از لطفت. خیلی خوشحالم کردی که اومدی به وبلاگ من وراما
فقط ازت میخوایم که اگه میشه بهمون سر بزنی.
راما: مر30 داداش من که از وبلاگ مون دیدن کردی مجددن منتظرت هستیم.

باران پنج‌شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 02:29 ب.ظ

الحق که باید درس وفا از حماقت آموخت

جمله جالبی بود !! ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد