دست نوشته های یک مانی

دست نوشته هایی از سوی کسی که بر عکس بسیاری ، فکر می کند . دست نوشته هایی شامل : تاریخ ، سیاست ، جامعه و ...

دست نوشته های یک مانی

دست نوشته هایی از سوی کسی که بر عکس بسیاری ، فکر می کند . دست نوشته هایی شامل : تاریخ ، سیاست ، جامعه و ...

تز بدهید !

بین خبر های زیر چه جمعی می توان بست ؟!؟! شما هم ارتباطی که من بین این اخبار دارم حس می کنم رو حس می کنید ؟!؟!



سیاست های متناقض در مورد زنان خیابانی 


رشد عجیب میزان طلاق در استان تهران


قتل های ناموسی هنوز هم در جنوب ایران گسترش دارد


در بررسی مجدد ، اجازه ی ازدواج دختر فقط با پدر و جد پدری است


درگیری و ضرب و شتم بیشترین میزان مراجعه به دادگاه های خانواده قزوین است 


آیت الله صافی گلپایگانی : باید دانشگاه های دختر و پسر جدا شوند .




مگه خودت خواهر و مادر نیستی ؟!؟!


==================================================


قرار بود در مورد علمای اهل سنت یه چیزایی بنویسم که بنا به دلایل امنیتی منصرف شدم و چون ملیسای عزیز در کامنت مطلب قبلی اشاره کرده بودن ببینن نظر من نسبت به ادریس شافعی چی هست ، نظرمو بصورت فشرده می نویسم :


مسئله ی جالب برای من در میان سه تا از چهار فرقه اهل سنت ، امامانشون هست ، یعنی احمد حنبل و ادریس شافعی و ابوحنیفه .


مسئله ی جالب برای من این هست که هر سه ی اینها بخاطر حفظ عقیدشون کشته شدن .


ابوحنیفه بخاطر نپذیرفتن سمت قاضی القضات از سوی منصور ، خلیفه وقت عباسی به زندان افتاد و بخاطر عفونت شکنجه های روی بدنش و عفونت زخم های شلاق خورده اش کشته شد !!!

و یه مسئله جالب دیگه در مورد ایشان این هست که هروقت حکمی صادر می کرده می گفته این رای من است و بنظرم صحیح ترین رای هست و اگر کسی بهتر از این رای در این مسئله بدهد مطمئنا از من به صواب نزدیک تر است و واجب است اطاعتش کرد .

نکته جالبتر اینکه ابوحنیفه به قیاس شدیدا اعتقاد داشته و بیشتر احادیث رو قبول نداشته مگر آنکه تواتر آنها زیاد بوده باشد و بنظر می آید دلیل دوم کشته شدنش آن بوده که اعتقاد به اختیار داشته ، نه جبر !!!


ادریس شافعی که فقهش بسیار به شیعه نزدیک است و تقریبا پویاست ، راهی میانه بین مالکیه و ابوحنیفه در میان گرفت و و مثل اوبحنیفه در قبول حدیث سخت گیری می کرد ولی راه هایی برای تشخیص احادیث صحیح ایجاد کرد مثل قبول کردن همه احادیث بعضی محدثان .

ادریس شافعی بعلت رد فرضیات و بررسی حقایق موجود و نقد بر قیاس ابوحنیفه در سر کلاس خودش مورد حمله ی یکی از هواداران ابوحنیفه قرار گرفت و کشته شد !!!


احمد حنبل که از مذهب فقهی حنبلی وی ، وهابیت پیدا می شود ، وی بسیار به حدیث اعتقاد داشت و به نص شدیدا معتقد بود و به دلیل اعتقاد بر اینکه قرآن قدیم است و مخلوق نیست ، وی بیشتر عمر خویش را در زندان بود و در حال شلاق خوردن بود و سرانجام از شدت ضعف جسمی مربوط به شکنجه های سالیان متمادیش فوت کرد .


حالا اینکه من می گم اینان برای من شخصیت های جالبی شدند این هست که وقتی نگاه می کنم می بینم بزرگ علمای شیعه در حد این سه نفر باشد علامه مجلسی است که خودش آخوند درباری سلطان حسین بوده و حدیث جعل می کرده برای بقای خاندان صفویه و وقتی هم معترض می شی که آقا این مرد چرا رفته در دربار ظلم و جور و ... ؟!؟!؟ پاسخ می شنوید ، تقیه کرده اند آقا ، تقیه !!!


و شاید باید اینجا باز هم نامی از شریعتی ببرم که می گوید : در تشیع علوی تقیه یک تاکتیک عملی است و بسته به شرایط و اوضاع و از این رو به تشخیص رهبر گاه ممنون می شود ولی در تشیع صفوی ، تقیه یک اصل اعتقادی است و ثابت و لازمه ی شیعه و تعطیل کننده ی همه وظایف شیعه !!!

بنظرم باید به شریعتی حق داد تا احمدحنبل را شیعه تر از بسیاری از روحانیون شیعه بداند !!!


================================================


جملات هفته :


  • ( این مال شهریور هست ولی من هفته پیش بدستم رسید ) دکتر عزت الله سام آرام ، رئیس دانشکده ی علوم اجتماعی و ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی تهران در گفتگوئی 16 صفحه با مجله ی کیهان هفتگی : ما در کل علوم انسانی و بویژه در علوم اجتماعی کشورمان بحران داریم ، بحرانی که در مدد کاری وجود دارد مسئله نظریه های مددکاری است و به خاطر اینکه ما نظریه های مدد کاری را بومی سازی نکرده ایم !!  ایشان در ادامه اشاره کرده اند : کشور ما را خداوند حفظ می کند و امام زمان یاری می دهد !!!!!!!
  • حجت الاسلام نقوی از اساتید حوزه علمیه : متاسفانه در اول انقلاب از فرصت طلائی صدور انقلاب استفاده نکرده ایم و الان که وارد دوران فرصت نقره ای شده ایم باید از فرصت استفاده کنیم و انقلاب اسلامی را به جهان صادر کنیم !!!
  • محمود احمدی نژاد در مراسم روز جشن ملی صادرات :هنوز هم معتقدم که تحریم ها در حد یک کاغذ پاره است !!

=============================================


  • دوست دارم فکر نکنم ولی نمی شه ....
  • پنجشنبه یه سر رفتم نمایشگاه مطبوعات ، واقعا دارم تازه می فهمم تنهایی به نمایشگاه مطبوعات و کتاب رفتن خیلی لذتش بیشتره تا اینکه با چند نفر آدم بره ، احتمالا فردا یعنی سه شنبه که روز آخره هم می رم ببینم چه خبره ...
  • به سرم زده اینجا رو ببندم ....
  • هوا داره کم کم سرد می شه ، مواظب باشید این سرما توی روابط عاطفیتون تاثیر نذاره !!

مانی

نظرات 28 + ارسال نظر
عباس دوشنبه 4 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 02:08 ب.ظ http://farzandadam.blogfa.com/

سلام
درباره رفتار با کودکان مطلب می نویسم
اگر قابل دونستید سر بزنید

آدم ساده دوشنبه 4 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 10:18 ب.ظ http://www.adamesade.blogfa.com

در مورد اون اخبار میتونم فقط بگم
معنی بکارتی که واست غریبه غیرت داداش و بابایی که حالا شدن غریبه
در مورد علمای سنی نظری ندارم چون مطالعه ای دربارشون نداشتم
اون اواخرش ور هم امروز سر کلاس بهم گفتی.خیلی خری هیچی به ذهنم نرسید که بهت بگم

از دفتر معظم له همین الان خبر رسید که فراموش کرده ایم بگوییم :

هولدن خر است ‌،‌گاو من است !

محبوبه سه‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 08:51 ق.ظ http://dandooneh.blogfa.com

برگشت تون رو به همه ی بلاگفایی ها تبریک می گم . آقا این قضیه کاغذ پاره که در موردش حرف زیاده .. آخه بعضی ها کلا پدیده اند ... البته خوب نیست پشت سر مردم صفحه بذاریم لابد راست می گه ....
آقا مانی تک خوری اصلا خوب نیست مخصوصا واسه شما که تو دانشکده ی اجتماعی تحصیل می کنید ( تنهایی رفتن به نمایشگاه ..!!) البته من نشد که برم .
لطفا به سرتون از این برنامه ها نزنه نمی دونم چرا اپیدمی شده همه بعد یه مدتی تصمیم می گیرن تعطیل کنن...
پست خودم هم در مورد قضا بلایی بود که این هفته رد کردم و مجبور شدم یک هفته خونه نشین بشم .نمی دونم صدقه سری چه کسی بود ...

خانوم تک خوری چیه :d

من خودم شما رو در دانشگاه اصلا ندیدم شایدم دیدم و اصلا نمی شناسمتون :d

ولی تعطیلی اینجا یه مرضه ؛ بنده تا حالا 4 تا وبلاگ داشتم که همشون سر یه سال نشده بستمشون اینجا هم داره به موعد یه سالش نزدیک می شه ...

انشالله که بخیر گذشته ...

محبوبه سه‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 08:58 ق.ظ http://dandooneh.blogfa.com

راستی آقا مانی در مورد تجمع خبرا رسیده اونم توی دستشویی ها ی دانشکده ..... هستی هستم باش می شویم ... فقط بعضی ها که نمی توانند ما هم می توانیم همین که بتونیم اعتراض کنیم یعنی خیلی آزادیم !!!!!
منتظر خبر جدید هستم

حالا که متاسفانه این شعار نویسی ها رو به حمید رضای خودمون چسبوندن و این هفته باید بره کمیته انضباطی ...

بد روزگاریه ؛ بد !!!!

امروز سمینار جالبی بود دانشگاه که بنده باز هم زر مفت زدم توش ، تشریف داشتید ؟!؟!

رهگذر سه‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 09:10 ق.ظ

چقدر کامنت قبلی تحویلت گرفته!!
پست هات چقدر طولانیه آدم مدام خمیازه می کشه وسطش شاید هم مال اینه که برای اولین باره میام اینجا و خیلی حوصله طولانی خوندن ندارم!
من نمیدونم این تبلیغات تابلو و رو تا حالا کجای دنیا جواب داده که توی ایران با این همه مردم باهوش!!! جواب بده.

رهگذر سه‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 09:38 ق.ظ

آها، راستی یه کم خودت رو بیشتر تحویل بگیر!! کم نیاری ها!
ای زیبا که وگفتی ینی کی؟!؟ از برو بچز دانشگاتونه؟ این قدر بهش فکر نکن نمی رسی آخرش...!
مطمئنم که الان می گی به تو چه فوضول!!

بنده جسارت نمی کنم ...

مژگان سه‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 10:57 ق.ظ http://mkh67.blogspot.com

کلی خندیدیم.مرسی....
همین سام آرامه که منو به ادامه تحصیل دلگرم می کنه....

منم به امید شماها دانشگاه میام به خودم امیدوار می شم :d

ماهی سیاه کوچولو سه‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 01:37 ب.ظ

-آیت الله صافی و همشون همین جوری فکر می کنند که برادران امر به معروفشون، جلوی دختر پسر دانشجو رو جلوی دانشگاه می گیرن که باید در دانشگاهی که شما "با هم" درس می خونید رو تخته کرد!!! (این عین خاطره شخصی خودمه)
-شیعه رو ولش کن. بگو خیلی از بی دین ها، خیلی از ما دین دار ترند..
اتفاقا تازگی کتاب " شیعه گری و امام زمان" رو می خوندم و خیلی جالب این موضوع تقیه رو بررسی کرده بود که چطور به این اسم، دروغ گفتن تبلیغ می شه.
- یه چیزی بهت بگم. غیر نمایشگاه مطبوعات، خیلی کارای دیگه هم تنهایی بیشتر می چسبه. از من می پرسی، جمع فقط واسه تنوع خوبه، وگرنه هیچی آرامش و آسایش تنهایی رو نداره..

در مورد سوم شدیدا موافق هستم ...

هیچی تنهایی نمی شه ،‌از قدیم هم گفتن هرچی کم مسئولیت تر زندگی بهتر ...

بازم اینجا هم می گم ، یه آدرسی از خودتون بذارید ، واقعا دوست دارم دست نوشته هاتونو بخونم ...

موفق باشید

مرد تنها سه‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 02:25 ب.ظ http://www.sorakhha.blogfa.com

می بینی تا کجا به انتحار وفادار ماندم. تا دل نازک پروانه نشکند...

همه ی سهم من از خود دلی بود که به تو دادم...

HOLDEN سه‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 06:25 ب.ظ http://www.holdennameh.blogfa.com

هر وقت که همچین شوکولاتی جلو من بگذارن فقط یه چیز میگم : بخورمت...!
حالا در نظر بگیر که این پوستر اغوا کننده است...(آره ارواح عمت)
سام آرام هم که به من چه. این آقایون رو هم که هرروز برام میگی.
* راستی تو مگه فکر هم می کنی؟
مرد باش بیا به خودم بگو چرا میری به سعید می گی؟ ;-)

بیا بخودت هم می گم ، هولدن خره گاو منه :d

از سیبیلت بترسم یا از ابهتت ؟!؟!

گول هیکلتو نخور :d

خوزه سه‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 07:43 ب.ظ

پسر فوق العاده بود ...

باشه ...

رضا سه‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 07:46 ب.ظ

اقا جان نقد دارم ، نقد !

در شیعه شما چه چیز پویایی دیدی ؟!؟!

چه کنیم که اسلام دست مارو بسته برای تصدیقات احتمالی ...

محمدحسین نجفی چهارشنبه 6 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 01:59 ق.ظ http://http:mohamadhn.blogfa.com

فکر می کنم آخرین دفعه یا یه دونه قبلش که همدیگه رو تو خانقاه رودکی دیدیم راجع به این مسائل صحبت کردیم .قرار شد تو دلیلی خلاف اون چیزی که روایت های تشبع می گه برام بیاری که هنوز منتظرم ...ابن البشر.....حیف که به کلاس های مشترکمون نمی رسم .

سارا چهارشنبه 6 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 05:48 ب.ظ http://sara-r.blogsky.com

در مورد حنبلیان و شافعیان تو کتابای فقهی چیزایی خوندم. ولی چیزایی که شما گفتید و اصلا نمی دونستم.
میخواید وبلاگتونو تعطیل کنید؟؟

اگه خدا بخواد می بندیمش ...

چطور ؟

اردیبهشت چهارشنبه 6 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 08:47 ب.ظ

سلام
چرا روزنامه نگاری نمی خونی؟ البته حالا که فکر می کنم یه جامعه شناس بهتر می تونه"روز نامه نگاری" کنه تا یه روزنامه نگار جامعه شناسی!

یاوه نویسی که دیگه تخصص نمی خواد ، منظر هم نداره ، داره ؟!؟! :d

رافونه پنج‌شنبه 7 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 05:07 ق.ظ

مرد های کثیف و زنهای کثیف سیاست حجاب رو راه انداختن که کی در امان بمونه من نمی دونم چون وقتی مگس همه جا رو ور داشت دیگه فرقی نمی کنه تمیز باشی پوشیده باشی

جالبه که خود کثیفشون خودشون رو به مگس تشبیه می کنند ولی از مگس هم کمتر می فهمن
به نظر شما آدمیزادی که برای توجیه حجاب همچین مثالی می زنه از مگس بیشتر می فهمه؟!؟

والا چه عرض کنم ...

ساکرلاور پنج‌شنبه 7 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 11:04 ب.ظ

مرسی مانی
دغدغه ات نسبت به مسایل زنان رو تحسین می کنم، فکر می کنم مشکل عمده ای هستن برای جامعه ایرانی.

یه جواب هم برای این کامنت آخری از رافونه دارم.

رافونه جان به نظرتون اشتباه نیست روی چیزی مثل روابط آزاد اسم کثیف بزاریم؟
به نظرم دیدی شبیه به دید شما چزی مثل حجاب رو تولید کرده.

ممنون نیما جان ...

واقعا خوشحالم سر زدی به اینجا ، در نبود ارسن میناسیان عزیز گویا شما باید جاشو پر کنی و از دوستانی باشی که در کامنت گذاشتن مارو شرمنده می کنن ...

وبلاگ خود رافونه http://rafouneh.blogsky.com/ هست که بنظرم برای آشنایی بیشتر با افکارش می تونی بهش سر بزنی و اونجوری فکر کنم بهتر بتونید باهم تبادل نظر بکنید .

راستی رافونه امریکا زندگی می کنه و این رو هم در نقدت توجه بکن شاید در نقدت تاثیر بذاره ، چون مسئله ی خیلی مهمی هست . مثلا منی که در ایران و تهران هستم با کسی که در ایران و کردستان هست جهان بینیش تا حد زیادی متفاوت هست ...

بازم یه دنیا ممنون مارو قابل دوسنتی سر زدی ...

تشنه پنج‌شنبه 7 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 11:55 ب.ظ http://www.babehette.blogfa.com

با سلام:
بی شک شیعه راستین یکی از مظلوم ترین و غریب ترین مذاهب دنیاست چه اینکه کسانی دم از آن می زنند که نه بویی از آن را بره اند نه رنگی از آن. و امامان این مذهب نیز از همه غریب تر چرا که در اوج غربت و تنهایی فریاد انسانیت را سر دادند اما صد حیف که کس نشنید که اگر می شنید وضع به این منوال نبود .
تقیه نیز مانند بسیاری از معارف دستخوش نافهمی و کج فهمی بسیار گردید دروغ ها و نفاق ها با آ ن توجیه شد اما حقیقت آن در نزد کسان بسیار پوشیده و مخفی ماند . نمی دانم از تقیه چه می دانید اما این کمترین مطلبی را به همین عنوان تهیه نموده ام بسیار سپاسگزارم که آن را بخوانید و راجع به آن نظر بدهید .

ان الله مع صابرین اخوی :d

برادر یا خواهر عزیز بنده شما رو نمی شناسم ، ای کاش کی خود را معرفی کنید .

دوم اینکه ، در سر این پست هم نوشته بودم که به دلایل امنیتی و حالا هر مسئله ی دیگه ترجیح می دم اینجور بحثارو باز نکنم به هر حال ...

سوم اینکه پست شما را مطالعه کردیم وانشالله در هفته پیش رو یکبار در وبلاگ خودتان نظری در اینباره تایپ خواهیم کرد ...

چهارم آنکه اشارت ما به شریعتی در این میان کاملا گواه بود بر این مطلب که میان تشیع علوی و صفوی مرزی قائل هستیم ...

پنجم آنکه ؛ خود شما در متنتان معترف هستید که نمی دانید که من تا چه حد در مورد تقیه می دانم ؛ حال تصدیق بفرمائید 4 خط اولتان را بطور کل مردود شمارم چرا بدجور قصاص قبل از جنایت کرده اید ...

ششم آنکه ، مسئله ی مورد اشاره بنده چه ارتباطی با ائمه شیعه داشتند ؟!؟! اساسا جذابیت ابو حنیفه برای من چه ربطی به ائمه تشیع دارند !؟!؟ صحبت من بر سر علمای بزرگ این دو مکتب است ولاغیر !

هفتم آنکه نشوم و درحدی گذرا گاهی اوقات آن هم بخاطر خلط مباحث دینی با سیاست و تاریخ ما مجبور به اشارتی می شویم ...

پس نتیجتا از مباحث دینی در گریزیم .

یاهو

الهام جمعه 8 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 05:57 ب.ظ http://eligoli.blogsky.com

واقعا اون عکس شکلات و مگسان گرد شیرینی خیلی منو تحت تاثیر قرار داد....
واقعا حرص آدم در می آد
اون بخش مربوط به ابوحنیفه و ادریس شافعی و اون یکی جالب بود هرچند من در این رابطه هیچ وقت نظری نداشتم.

در ضمن ممنونم که به من سر میزنی

shadow جمعه 8 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 07:27 ب.ظ http://www.kashkool144.blogfa.com

ما رو چه به تز بابا
فقط اومدم بگم بیا سر بزن که به روزم

[ بدون نام ] جمعه 8 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 08:03 ب.ظ

باسلام منظورم از کسانی که دم از تشیع می زنند ولی نه رنگی از ان برده اند نه بویی از ان نه من و نه شما ونه جوانان این نسل است بلکه همان بزرگان حقیری اند که جز دین زدگی و دین گریزی چیزی از دین برایمان نگذاشتند همان هایی که چه در دیروز و چه در امروز برای توجیه اعمال شنیعشان به ساحت قدسی دین چنگ زدند وانچه را به بار اوردند که اکنون شاهد انیم.در ضمن روی کلی صحبتم فقط با شخص شما ومتنتان نبود بلکه خواستم از فرصت استفاده کنم و برخی دردهایم را بازگو نمایم ولی مثل اینکه مانند خیلی جاهای دیگر مقصودم را نرساندم در ضمن اگر مایلید راجع به مسائل دینی بحثی شود بنده حاضرم این کا در وبم صورت گیرد.

تشنه شنبه 9 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 12:40 ق.ظ http://www.babehette.blogfa.com

سلام
منظور حقیر از کسانی که رنگ و بویی از تشیع ندارند نه شما ونه جوانان این نسل است بلکه بزرگان حقییری اند که با اعمال خود چه در گذشته و چه در حال چیزی جز دین زدگی و دین گریزی برای خیل کثیری از ما باقی نگذاشتند همان هایی که با چنگ زدن به دامان قدسی دین همواره درصدد توجیه جنایت ها و شکم بارگی های خود بوده وهستند.دوست عزیز منظور کلامم نه فقط شما ونه متنتان هست بلکه روی کلی کلامم با همه ی انهایی است که متن اصلی دین را ناخوانده گذاشته و همه ی دین را از دستان و چشمان عالمان به ظاهر عالم وحکومتی می بینند به هر حال بنده گوشه ای از انچه را که همه ی وجودم را به درد اورده بیان داشته ام وقصد جسارت و یا قصاص قبل جنایت را نداشته ام .در ضمن بنده مایل به طرح بحث راجع به مسائل دینی با شما هستم چرا که معتقدم با همین بحث هاست که انسان راه به حقیقت می برد اگر راجع به این موافقید لطفا عنوان دارید . باتشکر

تشنه ی عزیز :

۱- استفاده ی ایدئولوژیکی که متاسفانه باب شده و با نام تشیع و دین حال چه فرقه و مذهبی باشد اصلا اهمیت ندارد بسیار ریشه ای تر از این حرفاست و گاه حتی به مثابه قرون وسطایی نیز خود را نمایان می سازد .
امام جمعه چناران گویا دیروز فرموده اند :
دولت احمدی‌نژاد کمر همت را برای حفظ ارزش‌ها بسته است
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8808070667

صحبت من بسیار فراتر از اینهاست ، چه آنکه وقتی منظور از ارزش به میان می آید من به یاد گشت ارشاد و زد و خورد های خیابانی بعد از انتخابات و تعلیق های فله ای دانشگاهی و میزان فساد اداری که ایران را در رتبه ۱۳۰ و خورده ای دنیا قرار داده می افتم و اگر کمی در بینش جامعه شناسی دخلی داشته باشید براحتی در میابید دین گریزی را همین افراد استارت اولیه اش را می زنند ...

۲- من اینجا فقط دست نوشته هایم را می گذارم و اینها همه چیز می توانند باشند و از بحث های دینی به علل گوناگون گریزانم مثل آنکه بنده شما را نمی شناسم و ولی بنظر می آید شما بنده را می شناسید !!
و حتی بر فرض ناشناس بودن بنده برای شما هم ابتدا امر باید گزاره ی منطقی ای مشترک بین ما یافت شود یا خیر ؟!!؟
که این خود ژروسه ای را طی می کند و از همه مهم تر انکه از نظر نگارنده بحث های دینی از مهم ترین بحث هایی است که جامعه مارا بدین سو در آورده چرا که بسیاری از بحث های دینی گزاره ای علمی نیستند چه آنکه گر من بدانم ایستاده ادرار کردن بر فشار قبر بنده می افزاید و این را شما به یک ماترال بگید بهتون می خنده ...

تشنه ی عزز من مطمدنا به وبلاگ شما سر می زنم و نظرات کوتاهی در متون شما خوام داد ولی از بحث های دینی مرا معذور بدارید و اگر از هم دانشگاهیان بنده هستید ( با توجه به اسم علامه در وبلاگتان ) ترجیح می دهم حضوری چنین بحث هایی را داشته باشیم تا نوشتاری ..

یاهو

آوین شنبه 9 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 12:22 ب.ظ http://dardastebad.blogsky.com/

سلام اون شکلات با حجابه ام توی اون حجابش می گنده دیگه! توی قسمت جملات هفته به چیزای جالبی اشاره می کنی ممنون حتما مواظبم توام مواظب باش کسی از سرمای بیرون به گرمای قلبت پناه نبره:d اگه وبلاگتو ببندی که یه وبلاگ دیگه می سازی؟امیدوارم این کارو کنی منم بی خبر نذار راستی اون متنم نوستالوزیک بود
ممنون

خیر خانوم


اینو ببندیم نمی سازیم دیگه :d

آوین شنبه 9 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 01:39 ب.ظ http://dardastebad.blogsky.com/

سنیارو خیلی بیشتر از شیعه ها قبول دارم روشنفکر ترن رشته ی منم جز رشته های منحرفه امداد رسانه (روان شناسی) این قسمت جا مونده بود پس نبندیشااا

بطور کلی من سریع از وبلاگ نویسی خسته می شم و همه بلاگ هام زیر یه سال بسته شده ...

فریبا رحمانی شنبه 9 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 03:15 ب.ظ http://khateman.persianblog.ir

نیمی خواین بگین که شمام تو دانشکده علوم اجتماعی هستین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خیلی خیلی خیلی ببخشید ولی جناب سام آرام مثل خیلی های دیگه زر می زنند. اون هم از نوع زیادش. موفق باشید

به تا الان نمی دونستی من تو همون علم اجتماعی درس می خوندم ؟!؟

تشنه یکشنبه 10 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 12:52 ق.ظ http://www.babehette.blogfa.com

سلام
دوست عزیز به نظر می رسد در زمینه مسائل سیاسی تا حدودی نظرات مشابهی داریم بنده از اطرافیانم چیزهایی راجع به شما شنیده ام (که بنا به دلایلی نمی خواهم آنها را بازگو نمایم )به دلیل همین شنیده ها بود که جسارت ارایه نظر در وبلاگتان را به خود دادم ولی از گفته هایتان بر می آید ان چیزهایی که به شما نسبت می دهند برداشتی غلط از عقاید شماست (شاید خودتان هم مقصرید )این حقیر معتقد به دین ومذهب تشیعم و به آن تعهد دارم اما اگر بخواهم عقاید خود را راجع به برخی مسایل ابراز دارم ممکن است از جانب کسانی انگ ارتداد را پذیرا گردم .با این حرف شما (دین گریزی را همین افراد استارت اولیه اش را می زنند ...)کاملا موافقم ولی امیدوارم شما جزو آن کسانی نباشید که تمام دین را از چشمان و دستان حکومت می بینند .باسپاس

دوستان زیادی مارو چوب کاری می کنن ، شما زیاد حدی نگیر . بنده همیشه هم تاکید کردم اندازه شعور خودم فقط می فهمم و لاغیر و ادعایی جز نادانی خودم هم ندارم .

دوم آنکه در کامنت قبلی عرض کردم خدمت حضورتون که مشخصا من شما رو نمی شناسم ، از بدیهی ترین مسائل یک بحث این هست که من بدونم با چه کسی طرف هستم .

سوم آنکه من اساسا با الفاظی مثل مظلوم بودن امامان شیعی و ... مشکل دارم ،‌چگونست که شما مدعی هستید که گر مبنای حرفایتان را باز کنید انگ مرتد بودن می خورید ؟!؟

چهارم آنکه بنده این چنین نمی بینم که همش گردن حکومت هست ولی بسیاری از اطرافیان من چنین عقیده ای دارند ...
در مباحث بنده معملوا تلاش می کنم با دید جامعه شناسی کار بکنم نه صرف و فلسفی گری !!

موفق باشید ...

فریبا رحمانی دوشنبه 11 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 10:50 ق.ظ

100 درصد کم سعادتی من بوده!!!!!!!! البته این عجیب که اونجا کسی کسی رو نشناسه اما شده دیگه

چوب کاری نفرمائید ، البته اگه منو ببینید بلاشک می شناسید به هر حال خر پیشونی سفیدی هستیم تو دانشکده و اینجا هم با نام مستعار دارم می نویسم ...

melisa سه‌شنبه 12 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 11:13 ق.ظ

سلام
ممنون ار اینکه راجع به اهل تسنن نوشتی. به نظر من سنی ها از شیعه ها خیلی بهتر هستن.الان اینجا که من هستم اکثریت سنی هستن خیلی خوش برخورد هستن اما یه نفر سنی تو ایران کلی بدبختی داره و خیلی اذیت میشه(هم از طرف دولت و هم مردم).
ولی اینجا خیلی بیشتر از ایران منو تحویل میگیرن(مسلمونها)
راستی منظورت از اینکه میخوای ببندی اینجا رو چیه؟وبلاگتو میخوای تعطیل کنی؟؟!! نکنی اینکار رو...

آره دیگه آروم آروم ما هم باید ببنیدم ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد