دست نوشته های یک مانی

دست نوشته هایی از سوی کسی که بر عکس بسیاری ، فکر می کند . دست نوشته هایی شامل : تاریخ ، سیاست ، جامعه و ...

دست نوشته های یک مانی

دست نوشته هایی از سوی کسی که بر عکس بسیاری ، فکر می کند . دست نوشته هایی شامل : تاریخ ، سیاست ، جامعه و ...

روز جهانی زن !!

امروز در دانشگاه به همت بچه ها یه سمینار برگزار شده بود در سالن مطهری که حالا نمی دونم اسمشو بذارم پاسداشت زن یا تاریخچه زن و یا اصلا همینجوری یه سمینار در مورد زن !! 


جدا از این صحبتا امروز غروب که داشتم با ماشینم بر می گشتم بطرف منزل با دوتا مسئله فکری خیلی درگیر بودم و حالا بماند دومیش چی بود ( پایین متن توضیح می دم ) ، ولیکن اولیش در مورد همین مطلب بود ؛ اینکه چرا ما روز جهانی حقوق بشر داریم یا روز حمایت از آزادی مطبوعات و روز کارگر و امثال هم که همگی پارامترهایی است تولید شده بدست بشر و در این بین روز جهانی زن هم داریم ؟!؟!


بعد از کلی مکاشفه ، کاشف به عمل آوردیم که شاید تنها دلیلش آن باشد که هنوز کشورهایی هستند و هستیم و خواهیم بود که در جامعه ی استبدادی و مرد سالار همیشه زن را ضعیفه می خوانیم و از جهالت خویش و به نفس تعصب دروغین ، عقده های و کین و کمبود های خویش را بر سر نسلی می آوریم حال چنین روزی را ساخته اند که مثلا من نوعی یادم بیافتد که ای آقا زن هم بشر است !!


زن-58040


باید اعتراف کنم که زن آسیب دیده ترین شخصیت این فرهنگ است و به تحقیق جفایی که به زن می شود بدور از انصاف است و بی شک سهم بسزای این جفا ناشی از سنت و دین است ، شاید جمله ی شاهین نجفی در آهنگ ما مرد نیستیم که تقدیم شده بود جنبش زنان ایران خود نکته ی زیبایی باشد که بدین مضمون بود : 


زنی که گناه بود بودنش ولی بی جرم زنی که استحاله کرده بودنش تو فرم


کوتاه سخن می کنم چرا که نه بنده زن هستم و نه وظیفه خویش می بینم که در این فرهنگ مرد سالار که شاید سه چهارم زنانش به تو سری خوردن عادت داشته باشند و قوی بودن در ذاتشان نیست بنشینم و حقوقی صحبت کنم که حتی خود نیز باورش ندارند . 


زن-


اوج دوری از آرمانهایمان را جایی می بینیم که آقای کروبی برای اولین بار ادعا کرده اند که برای نخستین بار اگر رای بیاورند و گر رئیس جمهور شوند ، یکی از اعضای کابینه خود را زن خواهند کرد . نمی دانم این اتفاق را خوش یمن بنامم و آنرا به گردن جنبش های زنان بیاندازم و یا آنکه آنرا حربه ای تبلیغاتی و چه بسا تغییر جامعه بنامم ولیکن آنچه که مسلم است آنست که اگر تمام دنیا هم به چنین روزی احتیاج نداشته باشند کشور ما دارد تا امثال من نیز بیادشان بیافتد زنان نیز مساوی مردان هستند !!


مانی 


===============================


حالا می رسیم به مطلب دوم که ذهنم رو مشغول کرده بود مثل همیشه یه حکایت هست که به بارون ختم شد ، اول از سعید عزیز که این شعر رو برای من اس ام اس کرده بودن یه تشکر بکنم تا بذارمش دوم هم اینکه امروز این متنو تقدیم می کنم بخودش که می دونه کی هست  ( هرچند امروز شرط شد که دیگه به این مسائل فکر نکنیم و ما هم مطمئنا رو حرفمون هستیم و بی شک در ظاهر ، نمائی بروز نخواهیم داد  ) چقدر حرف زدم بابا بریم سراغ شعر  !!


باران باشد 

تو باشی 

یک خیابان بی انتها باشد 

به دنیا می گویم خداحافظ .


اینم یه عکس از سفر شمالی که با چند تا از دوستان داشتیم و انشالله یه گزارش خیلی دقیق هم در موردش در روز های آتی می نویسم .  ( عکس رو از عمد اینجوری گذاشتیم که شناسایی نشه چهرمون   )


مانی-76475


موفق باشید و سربلند 

مانی



نظرات 16 + ارسال نظر
حسین یکشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 09:11 ب.ظ http://persiansong.blogsky.com

سلام دوست من
لینک باکسی تهیه کردیم که می تواند به سرعت رشد نماید
لطفا به وبلاگ ما سر بزن و در پایین وبلاگ لینک باکس را مشاهده کن
در صورت تمایل به همکاری کد لینک باکس ما را در قسمت مناسبی از وبلاگت قرار بده و از طریق همان وبلاگ مشخصات لینک خود را برایمان ارسال کن
در اولین فرصت لینک شما درج خواهد شد

خوزه یکشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 09:56 ب.ظ

عادت کردیم نفرات اول باشیم یا نفرات آخر توی کامنتات ، بنظرم نسبت به ژست قبلیت بهتر بود .

حداقل محوریت دقیق داشت . استفاده کردیم . خصوصا جایی که گفتی چرا زن که بشر هست و آدمه باید روز داشته باشه مثل یه سری چیزهایی که مجازا خود انسانها بوجود آوردن

mer30

باران یکشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:58 ب.ظ

سلام

فکرنمیکردم مطلبت این باشه ولی خوشحالم حداقل یک مرد منصفانه ازواقعیت جامعه صحبت کرد.....

امیدوارم روزی بیاد که همه مازنها خودمونو بشناسیم واجازه ندهیم انقدرراحت .............

بالاخره یک اثاری ازشمال و دیدم حس خوبی داشتید خوشحالم


مرسی از لطفت !

از زندگی دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 12:37 ق.ظ http://ahmadnia.net

سلام و مرسی مانی عزیز!

خواهش می کنم خانوم احمدنیا !

مونا دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 01:56 ق.ظ

به به اقا مانی سلام خوبید بابا دوست قدیمی یه مدت تحویل نمیگرفتی ای ما هم بد نیستیم مرسی بابابت تبریک تولد.و نظرم درمورده این متنت چرا میگی زن اسیب پذیره کم وبیش گذشته از زمانی که زن بد بخت بود الان خوده زن ها و دخترها هستند که خودشونو در معرض سو استفاده میزارن دیگه کم گیر میاد زن و دختر افتاب مهتاب ندیده درسته یه دخترم نباید بر زده هم جنسام حرف بزنم ولی گاهی اوقات ادم از خودشم بدش میاد وقتی کثافت کاریای هم جنسامو میبینم از اینکه تو خیابون به ژسر شماره میدن شرمم میشه از اینکه تو دانشگاه خودشون و در اختیار پسر گذاشتم از خودم حالم بهم میخوره اینا باعث شدن که بچه های دیگه دانشگاه به خودشون اجازه بدن حتی به ما که ظاهرمون جلف نیست تیکه بندازن و پیشنهاد بدن .اره اقا مانی دردای این جامعه ما خیلی زیاده کی میخواد جل بشه خدا داند.ببخشید زیاد حرف زدم شرمنده.مرسی تو وبم اومدی و کهکشانم رو روشن کردی موفق باشی در پناهش....

تحلیل جالبی بود هرچند ساده . مرسی از حضورتون

HOLDEN دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 05:26 ق.ظ http://www.adamesade.blogfa.com

یعنی الان شناسایی نمیشه...؟

نه نه هیچم نه :d

صادق - گردش در طبیعت ایران دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 07:40 ق.ظ http://www.natureiran.persianblog.ir/

سلام مانی جان
خیلی محبت کردی و من شرمنده با این همه تاخیر...
آنقدر هزینه فعالیت سیاسی و اجتماعی را بالا برده اند که دیگر خیلی ها ترجیح می دهند به هشتم مارس فکر هم نکنند چه برسد به عمل...

دیدن صادق عزیز کل خستگی یه هفته رو از تن آدم از بین می بره .

واقعا همینکه سر زدی خودش کلی لطفه .

بابک دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:46 ق.ظ http://vebneveshteha.blogfa.com/

سلام
احوال شما خوب ؟
شمال خوش گذشت؟

مرسی ؛ جای دوستان خالی :d

خصوصا جای یه نفر خیلی خالی بود

فریبا دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 07:29 ب.ظ http://ghalamtakaghaz.blogsky.com

سلام مانی جان آپ کردم و منتظرتم گلم

علی کوچولو دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 08:44 ب.ظ http://karikalemator.blogfa.com/

چه باحال و چه حسن اتفاقی
شما در حمایت از زنان اپ کردی من در زمینه مکر زنان !
با اینکه شدیدن به ضایع شدن حقوق زنان اعتقاد دارم
ولی از پستی که توی کاریکلماتور هم نوشتم دفاع می کنم
مراقب مکر زنان باش مانی جان خیلی خطر داره

علی جان راستش نمی دونم چی بگم از یه طرف خندم گرفته از این کامنتت و از یه طرف موندم چی بنویسم . بهتره شرح ننویسم .

موفق باشی

جیووانی دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 10:04 ب.ظ

زن = تعامل بر آنچه که می پنداریم .

زن موجودی ضعیف در عین قدرت و موجودی ضعیفتر در عین خفت .

جملات قشنگی بود

آدم ساده سه‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 09:42 ب.ظ http://www.adamesade.blogfa.com

گریه نمیکنم نگو که سنگم/گریه غرورمو بهم میزنه.
مرد برای هضم دلتنگیهاش /گریه نمیکنه قدم میزنه.
ببخشید اینفدر بی ربط کامنت گذاشتم حال و احوالم اصلا خوب نیست.

کوه بهت نساخته ؟!؟! D:

امیر چهارشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 04:28 ق.ظ

سلام مانی
راجع به زن و نیازبه روزش منم خیلی فکرکردم..فکر می کنم اوایل که یک جامعه رشدکافی رونکرده و یک سری مردعقده قدرت وجوددارن، بایدچنین روزایی باشه که توش زناحرفاشونو بزنن ...ولی خوب به مرور دیگه باید این روزاروحذف کنیم چون می تونن ناخوداگاه مایه ضعف دهی و تلقین فکرمنفی به زنا بشن..قضیه همون هرم مازلو هست که درهرمرحله نیازادم متفاوت می شه و چیزای سطحی جواب نمس دن و گاها تامینشون مضره....
ازسال بیش ادولت کاناداتصمیم گرفت که بودجه مربوط به تجمعات زنارو کم کنه چون به نظرش انقلاباشون جواب خودشو داده...این کاراوایل بامخالفت شدیدروبرو شد ولی به نظرمن فکرعاقلانه ای بوده..اگه بحث دفاع از رنی هم درراه هست زمانش رسیده که نگاهها مربوط یشه به دفاع از زن های طبقه حاشیه ..کسانی مثل زن هایی که درامدزندگیشون ازتامین نیازهای جنسی دیگران فراهم می شه ... زن های هم جنس دوست که همیشه قربانی زن هایی بودن که تمایل به غیر همجنس داشتن...زن های رنگی، که قربانی حمایت از سفیدها بودن ..ودراخر زن های مهاجرا..این دسته اززن ها تاحالاهمیشه قربانی حمایت بی چون وچرااززن های طبقه ثروتمندو سفیدشدن و تاحالا نشده حماییتی ازشون صورت بگیره..زمانش رسیده..لااقل درغرب..

امیر واقعا ممنونم ازت که انقدر موشکافانه و با صرف وقت و دقت زیاد نظر می دی .

قثظش جمعه 23 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 12:35 ق.ظ

مهسا جمعه 23 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 10:45 ب.ظ

کاش در زبان مادری من زن بن مضارع فعل زدن نبود . . .

مهسا جمعه 23 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:24 ب.ظ

از برابری گفتیم و جنبش کردیم و امضا دادیم تا عاقبت روزی را به ناممان زدند ودهانمان را ببستند اما مادر تمام آن روز را باز هم در آشپزخانه گذراند هر چند پیشبند سپید بر تن داشت و پدر که به مناسبت روزش برایش ماشین ظرف شویی خرید. . . ما هم در دانشگاه شال سفید پوشیدیم و پسران زیادی گفتند چه خوشگل شده ای یا سفید هم به تو می اید و جملاتی مشابه. . .و افتضاح ترین برنامه ی ممکن را برگزار کردیم . . . دختران زیادی هم نمی دانستند روزشان است و وقتی تبریک می گفتیم می گفتند مگر امروز تولد حضرت زهراست ؟!!!!!

بله ، به شخصه توی دانشگاه دخترای زیادی رو دیدم که اصلا نمی دونستن داستان چیه !!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد