دست نوشته های یک مانی

دست نوشته هایی از سوی کسی که بر عکس بسیاری ، فکر می کند . دست نوشته هایی شامل : تاریخ ، سیاست ، جامعه و ...

دست نوشته های یک مانی

دست نوشته هایی از سوی کسی که بر عکس بسیاری ، فکر می کند . دست نوشته هایی شامل : تاریخ ، سیاست ، جامعه و ...

در نقد علی شریعتی ؛ بزرگ یا کوچک ؟! خائن یا خدمتگذار ؟!

متن زیر بنا به قول به همزاد عزیز و گیر های هولدن و تاکید چند ماه پیش محمد عزیز نگاشته شده ، هرچند که مطالب فوق تقریبا مطالبی است که ماه ها پیش در دانشگاه توسط بنده ایراد شده بود ولیکن نوشتنش از برای ما بی منفعت هم نیست !!


============================================


منابع مطلب زیر : 

  1. سخنرانی مهندس مهدی بازرگان در سال 65 دانشگاه تهران در سالروز مرگ شریعتی ...
  2. ایران و انقلاب اسلامی از حامد الگار
  3. اطلاعات عمومی خودم که با چاشنی نقد چپوندیمش اینجا 

============================================

کلیات


باید قبل از شروع هر چیزی تاکید بکنم که فارغ از تفکر شخصی بنده ، نقش دکتر شریعتی درانقلاب ایران غیر قابل انکار است .


به اعتقاد نگارنده انقلاب ایران سه رهبر داشت : 

  1. آیت الله خمینی بعنوان رهبر مثبت
  2. محمد رضا پهلوی بعنوان رهبر منفی
  3. رهبر فرهنگی دکتر شریعتی

شریعتی بنظر میاد اولین فردی هست که جامعه شناسی دینی رو پایه گذاری کرده و به شخصه اسلام سوسیالیستی ای که دکتر در عمل آنرا از جهات انقلابی بودن و دیدگاه های اقتصادیش بسیار عزیز می دید رو معلول در جو زمان می دانم .

هرچند که خود شریعتی بر افکار غربی به شدت نقد وارد می ساخت ولیکن افکار سوسیالیستی در اندیشه های وی بوضوح مشخص است و با وجود تاکید خویش بر آنکه نباید به اسلام شکل ملیتی داد گاها کار را به تصورات گاها ضد ملیتی از سوی وی می کشاند و همه اینها را شاید بتوان در آنجا بیشتر تشخیص داد کهوی اعتقاد دارد که اسلام را باید بصورت ایدئولوژی مطرح کرد نه یک دین به طور صرف !!


بالاتر به جو دانشگاه ها و زمان دکتر اشاره کردم که شاید دلیل محبوبیت دکتر را در این میان بتوان در آن یافت که دکتر اولین شخصیتی است که کراوات می زند و سیگار می کشد و جای مهر نمازی بر سرش ندارد و تسبیح دانه درشتی نیز در دست ندارد و بگونه ای از اسلام دم می زند که کمتر کسی باور می کرد که اساسا بین اسلام و کروات هم می توان رابطه ای بر قرار کرد !!


نوشتن کتب مختلف از دکتر باعث ایجاد روحیه شهادت طلبی ای در سرتاسر ایران شد و جنبش های مختلفی که در سرتاسر ایران بدین موجب براه افتاد خود گواهی بر این مدعاست . 


ترجمه کتاب ابوذر از عبروت سحار ( درست گفتم ؟!؟!  ) که خودم بطور وحشتناکی به این کتاب معترض هستم  از سوی دکتر شور هیجانی بالایی رو در کشور براه انداخت و گروهایی با نام ابوذر که در شهر های مختلف ایجاد شدند بدلیل جو شدیدا انقلابی آن کتاب با شور فراوان به امید پیروزی براه افتاد که متاسفانه عمر دکتر کفاف نداد تا جلوی افراط ها و تفریط هایی که بعدها از افکارش شد را بگیره ...

چه آنکه گروهک هایی مثل فرقان هم که دست به ترور های وسیعی در سطح بزرگان انقلاب زدند کاملا متاثر از افکار دکتر بودند ... !!!!!



شریعتی با 3 گروه مخالف همیشه رو به رو بود :


جبهه سرمایه دار



کاملا بدیهی است وقتی فردی در همه کتاب هایش به شدت با حمله به سرمایه داری و دیدگاه های لیبرالیستی و اگزیستانسیالیستی با مخالفت هوادارن آن دیدگاه ها رو به رو شود .


کتاب ابوذر حامل یک پیام است و آن هم اینکه اسلام از دید شریعتی یعنی ابوذر ؛ شخصیتی که به همه چیز معترض است و همواره با دعوت گدایان شام به دربار معاویه موجبات درگیری می شده و روحیه انقلابی وی همیشه موجبات آزار سرمایه داران می شده ...


ساواک



شریعتی در سال 51 تا 52 تحت تعقیب ساواک بود و در این مدت زندگی مخفیانه ای داشت و پس از گویا دستگیری پدرش مجبور به معرفی خود به شهربانی شد و 18 ماه در زندان بود و بعد از آزادی با پاسپورت علی مزینانی از کشور خارج شد که خود این مبحث پر از بحث است که آقای اوستا در کتاب فریب بزرگ قرن ما به شدت با مستمسک شدن به این مطلب که چگونه می شود ممنوع الخروج بود و با پاسپورت جعلی مزینانی از کشور خارج شد .... 


که با احترام به ایشان و جناب نیما خان که شدیدا زیر بیرق این کتاب سینه می زنند اعتقاد دارم جدا از بی انصافی نگارنده آن هیچ دلیلی برای همکاری دکتر با ساواک وجود ندارد و منطقی هم نیست چنین تصوری چراکه دکتر هیچ گامی در هیچ یک از مراحل زندگیش به نفع ساواک بر نداشت !!!


روحانیت



هرچند اقلیتی از روحانیون مانند آیت الله طالقانی را می توان یافت که با دکتر نه تنها روابط بسیار حسنه ای داشتند و در همه امور در کنار وی بودند ولی اکثریت روحانیون چه در گذشته و چه در حال با شریعتی روابط بسیار تنش زایی داشتند و عدم وجود یک سخن موثق از آیت الله خمینی درباره ی وی نیز این ذهنیت را تقویت می کند که وی هم روی خوبی با شریعتی نداشته ...


اعتقاد شریعتی بر اینکه در تشیع صفوی عالم شیعه پس از سالها در رکاب سلطان باید سینه بزند و با نوشتن این سطور گاه روحانیون را تا حد مرتد شمردن وی ( توسط آیت الله مصباح ) پیش می برد :

من‌ گاندی‌ آتش‌پرست‌ را بیشترلایق‌ شیعه‌ بودن‌ می‌دانم‌ تا آیت‌الله‌ بهبهانی‌ و بدتر از او علامه‌ی‌ مجلسی‌ را و چه‌می‌گویم‌؟ مجلسی‌ سنی‌ است‌ و امام‌ احمد حنبل‌...از او شیعه‌تر است‌. گورویچ‌ یهودی‌ماتریالیست‌ کمونیست‌ از مرجع‌ عالی‌قدر تقلید شیعه‌ حضرت‌ آیت‌الله‌العظمی‌ میلانی‌...به‌ تشیع‌ نزدیک‌تر است‌.


با تمام این اوصاف گر واقع بینانه بررسی کنیم در میابیم جهان بینی متفاوت دکتر با روحانیت از تشیع موجبات این مسئله شده و اگر هم دکتر روحانیت را از مثلث زر و زور و تزویر می شمارد به آن دلیل است که اعتقاد دارد این روحانیت از روحانیت علوی فرسنگ ها فاصله دارد  و با پیش کشیدن بحث باز فهمی دینی و تعریف مجدد همه الفاظ و لغات دینی خود گناهی نا بخشودنی را گویا مرتکب شده و با انتشار اسلام شناسی از سوی وی موجبات انتقادات بی رحمانه ی مرتضی مطهری می شود و مرتضی مطهری با مطرح کردن اینکه تاریخ اسلام و اسلام شناسی نیاز به تخصص دارد و با خط به خط ایراد گرفتن از نوشتار های دکتر سعی می کند به نوعی با فریاد نفس کشی می طلبیم میدان را برای مبارزه آماده کند و بعد از پاسخ شریعتی در این باره که نیاز است روحانیت تحقیقات بیشتری بکند و در منبرها بداند چه رسالتی بر دوش دارد و وگرنه باید اسلام منحی روحانیت را مطرح ساخت گویا به این کسوت مقدس !!! توهین کرده !!


کار بقدری بالا می گیرد که در همه جا پخش می شود که در حسینیه ارشاد از بلندگوهاش صدای علی ولی الله در اذان شنیده نمی شود و دست بسته ( به شیوه اهل سنت ) در آن نماز می خوانند بقول اقای حکیمی گویا کسی نبوده که بگوید ای عوام نادان خود حداقل یکبار زحمت بکشید خودتون برید ببینید واقعا این چنین است ؟!!؟


شریعتی با مطرح کردن این مطلب که خاک بر سر عالمی که بخواهد با گل کردن میان عوام به نانی برسد و باید فاتحه دین را بعد آن خواند از سوی مرتضی مطهری متهم به ساده انگاری می شود و با مطرح کردن این موضوع که شیمی قدیم خاک را به زر و شیمی جدید نفت را به کود تبدیل می کند و تشیع صفوی از خون تریاک می سازد بطوریکه حسین که برای نجات اسلامش به پیش رفته را به نوعی شکل می دهد که برای جرعه ای آب از جلادش با گریه درخواست می کند ... خود را تبدیل به فردی ضد روحانیت می کند که همه نقد هایش خارج از منطقی است و ...


نقد های سنگین دکتر به علامه مجلسی بعنوان فردی شیاد و آخوند درباری سلطان حسین هم خود گناهی نا بخشودنی دیگریست که با برچسب نهضت آزادی بودن وی دیگر نور علی النور می شود و هرچقدر هم دکتر با جملاتی مانند ، روحانیت زیر هیچ قرار داد استعماری ای را امضا نکرده و با تمجید از موسس حوزه علمیه قم برای بخشش خویش کار کافی ای نمی کند !!!


هرچند این مطلب برای دکتر چندان هم بد نشد چه آنکه

  1. بقول خودش بد دفاع کردن از کسی بهترین تبلیغ برای وی است ...
  2. انقلابی که دکتر بدنبال آن بود با این وضع فعلی زمین تا آسمان فاصله دارد و همان بهتر که زنده نماند تا دست رنجش را اینگونه ببیند و گناه وضع موجود از گردنش ساقط شد ...

سخن کوتاه آنکه این سخن که شریعتی ضد آخوند بوده از نظر نگارنده بسیار بی انصافانه است چراکه دکتر صرفا با ارتجاع روحانیت و موجبات عقب ماندگی مردم بودن مشکل داشت و رسالت عالمان دینی را فراتر از اینها می دید ...


مخلص کلام



علی شریعتی سرانجام در انگلستان به طرز مشکوکی فوت کرد و از خود کتاب های زیادی را بر جای گذاشت و شخصیت غیر قابل انکار وی در شکل دهی انقلاب و حتی رونق پیدا کردن رشته ی جامعه شناسی همه و همه از ملاک هایی است که فارغ از عقایدش نقش وی را برجسته می سازد و بهتر می بینم تا با نوشتن جمله ای از کتاب تشیع علوی تشیع صفوی اش کار را به پایان ببرم چه آنکه قلم هم عاجز گفتن حقیقت دکتر است :


تشیع علوی توسل برای تکامل است و تشیع صفوی توسل برای تقلب


چند پی نوشت :

  • روند فعلی جامعه ی ایران متاسفانه در روند افراط و تفریط خویش در حال اسطوره سازی از دکتر است ؛ همان کاری که با زرتشت و حسن صباح کردهو گاها جملاتی از ایشان نقل می شود که هیچ سبقه ای ندارد ...
  • دکتر به همراه ابراهیم یزدی و بنی صدر و قطب زاده شاخه نهضت آزادی در خارج از ایران را تشکیل داد .
  • نقل است از دکتر : بکارت یکی از تابوهای بزرگ جوامع مردسالاری است و کارکرد آن اینست که اختیار آلت تناسلی زن حتی پیش از ازدواج هم متعلق به خودش نیست بلکه متعلق به شوهر آینده اش است !

دکتر یزدی و قطب زاده و احسان شریعتی در حال حمل تابوت دکتر


مانی


=================================================


سخنان هفته :

  • رحیم صفوی مشاور و دستیار عالی رهبری در بحث مربوط به کارایی مدیران : بعضی مدیران توانایی بریدن پنیر را هم ندارند !!
  • علی جنتی سفیر ایران در کویت در مصاحبه با روزنامه القبس : جزایر سه گانه مال ایران است ولی باب مذاکره باز است !!
  • سید محمود علیزاده طباطبائی وکیل میر حسین موسوی و محمد خاتمی در شکایت از روزنامه کیهان : شریعتمداری رفته مدرک بیاورد اما هنوز بر نگشته !!!

================================================


  • انقدر دلم پره ، اصلا حالم از همه چی داره بهم می خوره تعلیق پوریا در دانشگاه هم بخاطر فعالیت های انتخابات هم که این وسط واقعا تیر خلاص بود . 
  • انقده بهم ریخته هستم که واقعا از این متنی که نوشته راضی نیستم و وسطاش بود که چند بار تصمیم گرفتم کلیوم بزنم پاکش کنم . 
  • فردا هم استقلال و پرسپولیس بازی دارند که بنظرم این ده نمکی بیراه هم نمی گه که آقا کدوم لنگ و کیسه ؟!!؟ فکر کنم فردا اولین دربیه عمرم باشه بدون استرس از نتیجه حاصلش بشینم ببینمش ... پیش بینی می کنم 2-2 بشه !!
  • یه آهنگی Basshunter خونده به اسم every morning دیدن تصویری این آهنگ از داشتن اولاد خوب هم بنظر من بهتره ...
  • بعنوان حسن ختام : Some people feel the rain , Other just get wet 
  • معنی این بالایی به زبون خودمونی می شه فط یه عده بارون رو درک می کنن و بقیه فقط خیس می شن !!!
  • اگر برای بچه هایی که توی بلاگفا وبلاگ دارن و کامنت نذاشتم خودشون ببخششن چون اصلا کد تصویریشون باز نمی شه ...

مانی

نظرات 27 + ارسال نظر
ارادتمندان دکتر علی شریعتی جمعه 10 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 01:02 ق.ظ http://dr-shariati.blogsky.com

به ما هم سر بزن

یاهو ......... :d

بابا چه سریع شناسایی شدیم ...

شنیدم این مسئولین گفتند سایت های متشنج کننده فضا رصد می شن ولی فکر نمی کردم تا این حد :d

رضا جمعه 10 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 02:01 ق.ظ http://reza-4242.blogsky.com

سلام .

خواندن دو مصاحبه زیر به بسیجیان امروزی توصیه می شود،

مصاحبه با فرزند شهید والامقام حاج ابراهیم همت

وشهید والامقام حمید باکری

ارواح جدت بحث این شهید باکری رو راه نندازید ... :d

من تازه توبه کردم ...

نون کاف جمعه 10 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 03:36 ب.ظ http://melod.blogsky.com

مرسی که وبلاگمو تنها نمی ذازی ؛-)

سکوت شبانه جمعه 10 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 09:43 ب.ظ

از کلامت در مورد شریعتی حرفی نمیزنم و فقط می خونم(گوش میدم) از تعلیق ی ها هم که دیگه جز اندازه ای حسرت برای نداشته های که رو به روز بیشترمیشه چیزی توگلوجمع وابرازنمیشه در مورد بازی استقلال و پیروزی هم که میبینم این ماجرای تکراری تساوی هاشون رو پیش بینی ت هم تاثیر گذاشته و در اخر اینکه تو بارون همه اول خیس میشن و بعد عده ای بارون رو درک میکنند اونم نه خودشو بلکه احساسی که با خودش به ارمغان میاره

آدم ساده جمعه 10 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:07 ب.ظ http://www.adamesade.blogfa.com

حرفات در مرود شریعتی رو از زبون خودت زیاد شنیدم تکراری بود مخصوصا سر کلاس انقلاب
دربی رو که امروز با هم دیدیم و افسوس و صد افسوس که بازهم توانست میلیونها نفر رو به مدت نود دقیقه سر کار بذاره
اون جمله رو هم دوست داشتم توی یه متن جا بدی که متاسفانه زور چپون کردی
بلاگفا هم درست شد بیا کامنت بذار بهونه نگیر

بجون خودم الان هم چک کردم دیدم اصلا کد به من نمی ده ...

HOLDEN شنبه 11 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:29 ق.ظ http://www.holdennameh.blogfa.com

داداش من شما کمنت نذاری هم عزیزی...
نظرمو راجع به مطلبت به خودت گفتم و فکر می کنم امروز رو که با شما گذروندم یکی از بهترین روزهای سال ۸۸ بود.
عمرتون پاینده... لنگشون سوراخ...

ما مخلصیم

nimazn شنبه 11 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:30 ق.ظ http://nimazn.blogfa.com

منکه کل یوم هفتصد بار اعلام مواضع کردم راجع به ایشون ٬ ایشون زیر مجموعه ی همون حکم کلی بنده قرار میگیره که از دروغگو و ریاکار جماعت خوشم نمیاد ... حالا هرکی می خواد باشه! همون تزویر و ریایی که میگه ٬ مصداق بارزش خودشه !

زرشک :d

صالح شنبه 11 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 05:26 ب.ظ

سلام مانی جان
پس از مدتها فرصت کردم به وبلاگت و دست نوشته هات که با همه فرق می کنه سر بزنم ! مطالب قابل تاملی نوشتی و برام جالب بود . راستی یه مقدار از فلسفه هم بگو. تاریخ هر لحظه در حال ساخته شدنه ! یه نکته ی دیگه اونم اینکه این تم وبلاگتو عوض کن آدم سردش می شه یا یه بنر روی صفحه ات بزار . ممنون - دوستت دارم - می بینمت

یک زوری داره برام این سیف النور که سالی یه بار میاد اینجا ارد میاد برام .... :d

محبت شنبه 11 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 07:07 ب.ظ

سلام اقا مانی.حال شما؟راستش اول حرفام می خوام گله کنم به خاطر اینکه خیلی طول میکشه تا صفحه ی وبلاگتون بالا بیاد.ببخشیدا تازگیا اینطور شده .یه تشکر برای این پستتون به خاطر اینکه واقعا برام این مسئله سوال بود که بلاخره شریعتی چی بود من فقط از متنهای ادبیش شناخت داشتم و خیلی خوشم میاد ازشون اما از خیلیا شنیدم که جرقه ی انقلاب به دست ایشون زده شده و الان که پست شما رو خوندم اطلاعاتم تا حدی بالا رفت و ممنونم ازتون .چیزی که برام خیلی جالب بود اینکه با مطهری درگیری داشته واقعا تعجب کردم !!!بازی هم که همون بهتر که ادم نمی دید هر چند من خودم معتقد بودم با جو سیاسی الان هیچ انتظاری به جز مساوی نمی رفت و من واقعا از بازی استقلال لذت بردم.اون جمله ای هم که در مورد درک بارون نوشته بودید رو باهاش کاملا موافقم.خوب انگار خیلی پر حرفی کردم.موفق تر باشید.فعلا

نه بابا پر حرفیه چیه ...

خوب خدا رو شکر این مطلب یه خاصیت هم برای شما داشته ...

در مورد سنگین بودن وبلاگ هم راستش تعجب می کنم چون قالب فعلی خیلی سبک تر از قبلی هست و من حتی تعداد پستهای نمایش داده شده رو هم کمتر کردم تا راحت تر بره بالا و شاید دلیلش وجود عکسا باشه که از این به بعد سعیم رو می کنم عکسای کمتری بذارم و در اندازه های کوچیکتر ...

ممنون

لاوین یکشنبه 12 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:09 ق.ظ

سلام!
مرسی از توضیحات مختصر و مفیدتون درباره ی دکتر! شخصآ فکر میکنم یه جاهایی یه افرادی در اظهار نظر درباره ی دکتر جانب انصاف رو رعایت نمیکنن! تعریف متفاوت (متفاوت نمیشه گفت فکر میکنم منحصر به فرد درست تر باشه) دکتر از اسلام باعث شده افراطیون ایشون و نوشته هاشون رو قبول نداشته باشن و اسلام شناسی دکتر با یه تیپ متفاوت ( متفاوت از اون لحاظ که چهره و تیپی که عوام از یک اسلام شناس تصور میکنن با تیپ شریعی زمین تا آسمون متفاوته) و در یک قالب جدید باعث شده تفریطیون (!) نیز ایشون رو قبول نداشته باشن! در واقع دکتر یه جاهایی مورد بی مهریه دو طرف قرار گرفته! به نظر من نوشته های دکتر محدودیت زمانی نداره و در هر شرایطی میتونه مصداق پیدا کنه و این یکی از ویژگی های برجسته ی ایشون هست!

===================

در ضمن "استقلال یادت نره پرسپولیس سرورته"

==================
پ.ن : راضیه 2004 پی اف هستم!
سلامت و موفق باشید.

ما نقد همه جورش رو قبول می کنیم ...

به هر حال صحبت شما در مورد دکتر هم بنده شبیهش رو در اثار خودش دیدم و کاملا مورد تایید خودم هم هست ولی قبول نداری که بد نیست منتقدانه تر قضیه رو ببینی ؟!؟!

راضیه جان بنظرم بهتر بود در نقدت چهار تا انتقاد هم خودت از دکتر می کردی :d

=========================

ای بابا :d

=========================

راستش اسمت رو دیدم خیلی شوکه شدم ؛ خیلی خوشحال شدم ...

آدرس این خرابه رو از کجا هم گرفتی رو بیشتر خوشحال می شدم اگه می گفتی ...

به هر حال ما هم به دوستانی مثل شما و آرسن میناسیان و نیما زیدان دلخوشیم که هر از گاهی سر می زنن و یادی از ما دوستان قدیمی می کنن ...

بی نهایت ممنون . امیدوارم بازم ببینمت ...

آرسن میناسیان یکشنبه 12 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 02:13 ب.ظ

شریعتی مصداق بارزروشنفکر راه گم کرده وبه بن بست رسیده ایرانه.
ترانه فاصله یغماگلرویی(باصدای قمیشی) دقیقا شرح حال این آدماست

آئینه هااونجانبودن تاببینیم که چه زشتیم
.
.
رودرخت بانو خنجرزنده باددرخت نوشتیم

بابا دمت گرم ...

حاجی تو چرا انقدر یکی در میون اینجا میای ؟!!؟ :d

آرسن میناسیان یکشنبه 12 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 09:37 ب.ظ

والله مانی جان،خیلی وقته زیادحال وحوصله هیچ چیزرو بطورجدی ندارم. زدم توخط enjoy your life
بیشترمطالبت رو میخونم ولی دل ودستم زیادبه نوشتن نمیره

می فهمم چی می گی ، همینکه سر می زنی خودش دنیایی ارزشه برا من ...

لاوین یکشنبه 12 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 09:50 ب.ظ

نه دیگه اگه من انتقاد میکردم میشد طرف سوم! بی مهری از ۳طرف خیلی دردناکه! پس ترجیحآ فعلآ تعریف و تمجید میکنم تا یکی از دو طرف کوتاه بیاد! :D

آدرس وبلاگتون رو 2,3 ماهه پیش از امضاتون تو آبی دلان پیدا کردم. از اون روز تقریبآ همیشه سر میزدم و آرشیو رو تقریبآ کامل خوندم! نوشته هاتون اون سبکی هست که من دوست دارم و واقعآ خوب مینویسید مثل همیشه . تبریک میگم!

تمام آپ هات رو میخونم ولی جدیدآ بیشتر خواننده شدم و کمتر نویسنده , ولی چشم, از این بعد اگه احساس کردم نظرم ارزش سند کردن داره کامنت میذارم!

سلامت و موفق باشید.

عیب نداره ، شما بخونید ولی نظر ندید ... :d

مهرداد دوشنبه 13 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 03:09 ق.ظ http://tobeboodan.blogfa.com

درود عزیز

خوب نوشتی، خیلی جالب بود.

هزاران گل سرخ

سارا دوشنبه 13 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 09:26 ق.ظ http://sara-r.blogsky.com

دکتر شریعتی اکثر اوقات مورد بی مهری قرار میگیره. دلیلشو نمی دونستم!
مثل همیشه نظر دادن برام سخته!

محبوبه دوشنبه 13 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 10:21 ق.ظ http://dandooneh.blogfa.com

مثل همیشه پرملات بود .. اومدم ببینم هستی یا نیستی که فهمیدم هستی اما نمی شه که باشی!!!؟؟؟؟

اگه متهم به خنگی نمی کنید منو ُ راستش اصلا نفهمیدم منظورتون چی بود ... :d

خوزه دوشنبه 13 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 10:45 ق.ظ

پسر عالی بود ...

محبوبه سه‌شنبه 14 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 09:18 ق.ظ http://dandooneh.blogfa.com

سوال که اتهامی به دنبالش نیست ..یعنی اومدم ببینم چرا بی خبرم ازت که دیدم پی نوشت گذاشتی که نمی تونی صفحات ما رو باز کنی .... موفق باشی آقا مانی

ممنون

آوین سه‌شنبه 14 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:49 ب.ظ http://dardastebad.blogsky.com

سلام ممنون خیلی خوب بود شریعتی همه ی حرفاش با هم تناقض داره

فکر کنم اوین جان الان شما تناقض داری ... :d

بابا همین چند وقت پیش بود یه جمله با آب و تاب برا شریعتی نوشته بودی تو وبلاگت ...

همزاد پنج‌شنبه 16 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 10:30 ب.ظ

به نظر من که خوب بود و پاک کردن نمی خواست.مرسی. و اگه هم نقصی داشت هجمه ی زیاد اطلاعاتی جبرانش می کرد. بعضی هاش برای منم تکراری بود مثل قسمت ابوذر، ولی تا حدود زیادی با نوشته ها موافقم؛ و اینکه اون کتاب کاملاً مغرضانه است، ولی خب بعضی وقتا آدم اینقدر کم طاقت می شه می خواد از عالم و ادم بدش بیاد...البته همکاری ساواک و شریعتی هم اصلا مد نظرم نیست...فقط نفهمیدم این تیتر خائن دقیقا به کدوم وری بودن شریعتی برمی گشت.
و البته من همیشه فکر کردم حتی اگه این فرضیه ها درست باشه، باعث نمی شه اون رو به عنوان یه فرد باهوش با افکار تازه انکار کنیم.
-------------------------
پیش تر از این ها خواسته بودم بیام نظر بدم، ولی خواستم با خداحافظی ام از نت همزمان باشه... و با همه چی شاید.
کلاً کنکور موجود نکبتیه. ابدا تصور نمی کردم این جوری باشه... به خصوص که یکی مثل من 2 رشته بخونه...
خواستم یه خداحافظی هم کنم. تلاش در راستای آزادسازی ذهنم هست و حرکت به سوی این نقطه که واقعا life is rosy برای چند صباحی... همیشه وبلاگتو می خونم ولی ترجیح می دم زین پس اظهار فضل نکنم
برام آرزو کن که سال دیگه بیام و از خودت در مورد انتخاب رشته ی دانشگاه بپرسم در حالی که بین رشته های خوب و دانشگاه های خوب نام مرددم و نه برعکس.... و تو دوران کبری ترین غیبتم منم دعا می کنم که دانشگاه ها بیش از این مصیبت نبینه.
شاد باشی

فارغ از صحبتات واقعا ناراحت شدم از اینکه دیگه نمیای نت ُ البته نوشتی که اینجا سر می زنی و این مهملات منو می خونی که خیلی خوبه و من خیلی خوشحال می شم اگه بعضی وقتا یه سلام هم بنویسی بعنوان کامنت که بدونم هنوزم می خونی اینجارو ...

در کل تا اونجائی که ازت شناخت دارم ، ایمان دارم که موفق می شی امسال ...

محمد حسین نجفی جمعه 17 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:35 ق.ظ http://mohamadhn.blogfa.com

فط یه عده بارون رو درک می کنن و بقیه فقط خیس می شن .....فکر می کنم من درک می کنم..

shaow جمعه 17 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 02:32 ق.ظ http://www.kashkool1444.blogfa.com

بالاخره خاین یا خدمت گزار؟!!

باران دوشنبه 20 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:07 ب.ظ

بالاخره موفق شدم کامنت بذارم.

خوب بود ..وآخر هیچ.....

مژگان سه‌شنبه 21 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 10:45 ق.ظ http://mkh67.blogspot.com

والا راستشو بخوای این روزا حال و حوصله فک کردن به شریعتی و امثالهم ندارم.چیزی هم نمی گم.
فقط این جمله اجنبی نوشته آخرت خیلی قشنگ بود کلی ذهنمو مشغول کرد:
Some people feel the rain , Other just get wet

ماهی سیاه کوچولو سه‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 01:27 ب.ظ

انگاری باید از دخترک ممنون باشم که معرفیت کرد. وگرنه من سالها هم بهش سر می زدم امکان نداشت بر حسب اسم لینکت بیام بخونمت. می دونی من بلاگ خونی ندارم. بخصوص بلاگهایی که طولانی می نویسند. چون بر حسب تجربه متوجه شده بودم، اکثرش حرف تو خالیه ولی نوشته هات خیلی جذبم کرد. پی نوشت هاتم دوست دارم. دیگه می خونمت..

آها اینم بگم، یه زمان شریعتی رو دوست داشتم. هنوزم سخنرانی هاشو می زارم و گوش می کنم و فکر می کنم دوسش دارم ولی دیدم به همه چی عوض شده. تو حقیقت دین موندم چه برسه اسلام..

بنده با دخترک قهرم ...

اصلا چه معنی داره خودش نمیاد ؟!؟! ...

شما نسبت به نوشتن من لطف داری ...
راستی یه اسم وبلاگی از خودتون بذارید ، خوشحال می شم نوشته هاتونو ببینم ...

دومان یکشنبه 17 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 02:57 ب.ظ http://dumanazerbicani.persianblog.ir

????????????????

سارا یکشنبه 15 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 04:03 ق.ظ

احسان شریعتی بروند جواب پلیس آلمان و فرانسه را بدهند بخاطر کتک زدنهای خانمش احسان شریعتی زنش را همیشه کتک میزد و الان تحت تعقیب پلیس مگر خانمش رضایت بدهد

اسناد همکاری های علی شریعتی با ساواک در همین کتاب آمده و ساواک به خروج او از کشور نیز کمک کرد همه اسناد در کتاب استاد سیاوش اوستا آمده است هنرمند تضاد گوئی بوده است و استاد اوستا بعنوان کسی که او را از نزدیک میشناخته و کلیه آثا ر اورا خوانده است کتاب معتبری بنام فریب بزرگ علی شریعتی افسانه پرداز و افسونگر شیرین سخن نوشته است که خوبست همه آن خوانده شود
از این مصاحبه بلند و حرفهای احسان فرزند علی شریعتی مثل همیشه ما هیچ نفهمیدیم و خود ایشان هم مثل همیشه نفهمید
چی گفت خوب بود درس خواندن پیش سه تا خواهرش که واقعا دانشمند هستندرا دنبال میکرد سارا مونا سوسن واقعا نابغه هستند اما این احسان الله خودش نیدونه چی میگه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد